رویای عشق؛ داستان کوتاه
شب شده بود و هنوز از شبنم خبری نبود. مسعود و مهین به پلیس مراجعه کردند و مأموران هم از همان ساعت جست...
«مهمانی در جزیره تقدیر» عنوان تازهترین کتابی است که به قلم خانم لاله رهبین در ۵۰۴ صفحه توسط انتشارات البرز منتشر شده است.
شب شده بود و هنوز از شبنم خبری نبود. مسعود و مهین به پلیس مراجعه کردند و مأموران هم از همان ساعت جست...
به زمین نزدیک و نزدیکتر میشد. از فاجعهای که در انتظارش بود خبر نداشت، ولی دلش شور میزد. شاید اگر...
فردا آخرین سهشنبه سال است و خریدهای ما برای عید شروع میشود، هیچکس در دلباغ دوست ندارد بخوابد، همه...
سرگیجه داشتم. دستم را به نردههای چوبی فشار دادم. فشارهای زندگی هرگز مرا از پا درنمیآورد ولی این با...
باور کردیم که نه بدبختی مطلق و نه خوشبختی مطلقی وجود دارد. باور کردیم که همه اینها روز بروز است و ب...
پیر بانو یک سفره سفید اطلس زردوزی شده داشت که مخصوص هفتسین بود. آن را هم از صندوقخانه درآورد و با ا...
حالا که درسات را تمام کردی چی برنامه داری؟ آه از نهادم برآمد و گفتم: ایکاش قبلاً کابل میآمدم و… ث...
آن روزی را که با بهرام در گوشهای دنج از حیاط آموزشگاه زبان انگلیسی برای اولین بار گرم گفتگو شده بود...
نشست دوستانه هفتگی هنوز رسمیت نیافته بود و آقای نکتهبین داشت نطق قبل از دستور میکرد: «در خبرهای عل...