آریانا، داستان کوتاه: سهیلا
زنانی که طلسم تعصبات سنتی منطقه را شکستانده بودند و برای اولین بار به هوتل آمده بودند، تصور غیر از ک...
اخبار
مقالهها
نیازمندیها
ارز
درباره ما
هفته فرهنگ و ادب
با قلبی که از غصه به سنگینی کوه شده بود وارد خانه شدم. به محض ورود کفش هام رو به گوشه ای پرت کردم و بطرف اتاق نشیمن رفتم. هوای خانه خفه بود و بوی تنهایی؛ مثل بوی گلدانی که مدتها آب نخورده باشد، همه جا پیچیده بود. با دیدن جای خالی نازی روی مبل، خودم رو روی مبل انداختم و با صدایی که میان گریه و بغض شکستهام بود، گفتم: نازی.....ناز نازمن....کجایی؟ و بالش کنار دستم رو محکم در آغوش گرفتم، انگار که بخوام جای خالی نازی رو باهاش پر کنم. مغزم با سرعت احتمالات رو داشت بررسی میکرد. شاید کسی گولش زده...شاید بعد از اخرین بار که سرش داد کشیدم ترسده....یا شاید.....
زنانی که طلسم تعصبات سنتی منطقه را شکستانده بودند و برای اولین بار به هوتل آمده بودند، تصور غیر از ک...
احمد پوری: «من سالهاست داور جایزه داستان کوتاه ارغوان هستم. امروز هم دراینجا قرار است چند نویسنده بر...
به باور من شما و تمامی تلاشگران حوزه فرهنگ و هنر، همان جادوگری هستید که با اِکسیر جان خود ادامهی ا...
در دوره اول و دوم، امیرحسین یزدانبد، آرش دبستانی، مریم رئیس دانا، رضا جعفری، نیکو خاکپور، سروش مظفر ...
جشن پایانی داستان کوتاه هفته در روز یکشنبه، ۱۰ نوامبر ۲۰۲۴ در سالن گلوبال لینک، در تورنهیل تورنتو ب...
جشن پایانی داستان کوتاه هفته در روز یکشنبه، ۱۰ نوامبر ۲۰۲۴ در سالن گلوبال لینک، در تورنهیل تورنتو ب...
جشن پایانی داستان کوتاه هفته در روز یکشنبه، ۱۰ نوامبر ۲۰۲۴ در سالن گلوبال لینک، در تورنهیل تورنتو ب...
ای میدان و طی میدان، خارهای مغیلان، راههای رهروان و گرمای دشت و بیابان؛ فاطمه خودش را به سرحد جنجال...
خیلی از دیدنت خوشحال شدم، راست گفتهاند: «کوه به کوه نمیرسد ولی آدم به آدم میرسد» من بروم برایت چا...
Hafteh magazine uses cookies to ensure you get the best experience on our website. Please visit our Privacy Policy page to learn more