رئالیسم کممایهای که مثل کف روی آب کنار رفت
توفیق تازهی محمد کشاورز و آثارش، یعنی ترجمهی گزیدهای از آثار به انگلیسی در قالب کتاب «ساعت هشت شب...
هرگاه از من میخواهند دربارهی نویسندهای معاصر و زنده و هنوز نویسا مطلبی بنویسم، از خود میپرسم آیا در کارنامهی او عنصری هست که در ذات خود نوعی «اقتدار» داشته باشد، به نحوی که ذهنیت نویسنده، دانسته یا نادانسته معطوف به آن باشد و التفات به آن ما را به «ذات ادبی» او نزدیکتر کند؟
توفیق تازهی محمد کشاورز و آثارش، یعنی ترجمهی گزیدهای از آثار به انگلیسی در قالب کتاب «ساعت هشت شب...
پیر بانو یک سفره سفید اطلس زردوزی شده داشت که مخصوص هفتسین بود. آن را هم از صندوقخانه درآورد و با ا...
توضیح: در روزهای گذشته چندین خبر شادیبخش ادبی دربارهی ترجمهی آثار داستانی فارسی به زبانهای دیگر ...
آن چيزي را که در تمام آثار بیژن نجدی مشترک است شايد بتوان در اين جمله خلاصه کرد: کلامی سبز، زبانی سر...
سفر مصطفی مستور به کانادا و مونترال فرصت مغتنمی بود تا با او دربارهی پادکستش و کل زیست فرهنگیاش، ب...
کتاب «من تا صبح بیدارم» اثر «جعفر مدرس صادقی» است. نویسنده بر شگردهای عام قصهنویسی و داشتن سبک و شی...
زبانی را که آل احمد در کتاب نفرین زمین برای داستانهای خود برگزیده است، در این داستان به نهایت پختگی...
چگونه که یک زن باید مثل یک زن بنویسد، عاشق باشد، عشق نوشتن جزئیات را داشته باشد و به همهچیز بهصورت...
مدتی است باب مطلب دنبالهداری زیر عنوان «ادبیات و مهاجرت» را گشودهایم که هم به ادبیات فارسیزبان و ...