نگاهی بر رمان «عشق‌بازی» اثر هادی معصوم‌دوست

نگاهی بر رمان «عشق‌بازی» اثر هادی معصوم‌دوست

رمان «عشق‌بازی»، نوشته هادی معصوم‌دوست، با کتابی خواندنی روبرو هستیم که ارزش توجه و خواندن دارد و اگرچه نویسنده با برداشتن محدودیت‌های موجود از قلمش می‌تواند اثری بسیار بسیار بهتر بیافریند، اما همین کتاب هم با وجود این محدودیت‌ها اثر خوبی از آب درآمده که ارزشمند است.

 
نویسنده: شیما باقرپور طهرانی

رمان «عشق‌بازی»، نوشته هادی معصوم‌دوست، نویسنده و مستندساز ساکن ایران است که به دلیل محدودیت‌های موجود در ایران، تصمیم گرفته کتابش را در فضای مجازی، به رایگان در اختیار مخاطبانش قرار دهد. رمان او روایتی ساده، جذاب و قابل درک دارد؛ فضایی که گذشته و حالی قابل درک از دنیایی را روایت می‌کند که جز به صورت تلویحی، از مسائل مربوط به سیاست و رنگ و بوی آن، خالی است.

این کتاب، روایت زندگی شخصیتی به نام «بهروز ریاحی»، کارگردان به‌نام و مستندساز جایزه‌بگیر پرنفوذ سینما است که زندگی پرفراز و نشیبی را تجربه‌کرده؛ پدری داشته که زندگی زناشویی عادی را پشت سر گذاشته و باقی عمرش را در کنار زن‌های مختلف گذرانده و میراثش برای او یک خانه، یک برادر ناتنی و یک خواهر فراری است که خانه و او را برای همیشه رها کرده و رفته‌است. خود او نیز به خاطر شکست عشقی که در جوانی پشت سر گذاشته، روی به ازدواج نافرجامی می‌آورد که حاصلش فرزندی به نام «آرش» است.

علاوه بر بهروز، شخصیت‌های فرعی دیگری نیز در رمان حضور دارند که مهم‌ترین آن‌ها «آرش» و «شهاب» هستند. آرش، فرزند بهروز، مانند او زندگی‌ای پر از تناقض و تنهایی دارد؛ با این تفاوت که در سایه نام پدرش، در پیداکردن خط جدی زندگی خود تردید دارد و در نهایت جهان خود و پدر را دچار دگرگونی می‌کند. دگرگونی‌ای که به خاطر پایان باز داستان، ابعاد آن برای خواننده داستان مجهول مانده و تنها ابزار خیال می‌تواند آن را درک کند.

مثلث عشق، نفرت و هیجان بهروز را سه زن به نام‌های «آسیه»، «نگار» و «رویا» تشکیل می‌دهند که روایت روابط آن‌ها با بهروز در کل داستان، نقطه اوج داستان است. هر چند که در این میان، «نازی» را هم به عنوان یک بخش انحرافی نمی‌توان نادیده گرفت.

روایت‌های داستان بسیار واضح، پر از توصیف‌های کامل و رسا و بیانی کاملاً روان است؛ اما بدیهی‌است که به دلیل نگذراندن مراحل حرفه‌ای پیش از چاپ، که معمولاً در حیطه‌ی فعالیت ناشران است و با وجود تلاش واضح نویسنده برای بی‌نقص بودن همه‌ی ابعاد متن، خواننده‌ی اثر با بعضی دشواری‌های متنی روبرو خواهد شد. نحوه‌ی چینش فصل‌های داستان نیز، گاهی خواننده را دچار این پرسش می‌کند که روایتی که دارد در فصل پیش‌رو مطالعه می‌کند مربوط به کدام شخصیت داستان است؛ به‌خصوص در مورد شخصیت‌های بهروز و آرش، این ابهام بیشتر از سایر شخصیت‌های داستان وجود دارد. درنهایت، در انتهای کتاب است که خواننده سرانجام متوجه می‌شود، بخش‌های کتاب، هر کدام به کدام زمان و کدام بخش اصلی خط سیر اتفاقات رمان مربوط بوده و خط سیر اصلی رمان چه بوده و کجا به پایان می‌رسد؛ پایانی که در میان روایت‌های ناتمام ولی قوی، و پتانسیل بالا برای ادامه، باز بودن را به‌عنوان رویه‌ی اصلی در پیش می‌گیرد و کتاب را در میان شوک و انتظار خواننده، به انت‌ها می‌رساند.

یکی از بخش‌های جذاب و البته در انت‌ها مبهم رمان، بخش مربوط به سینما، فیلم و مسیر مستندسازی و جوایز شخصیت اصلی داستان است. نویسنده از میان جوایزی که برای شخصیت اصلی در نظر گرفته، به دو مورد اشاره می‌کند و یکی از آن‌ها را روایت می‌کند. این دو مورد یکی مربوط هستند به زنی به نام نازی که بهروز بر اساس زندگی‌اش فیلمی ساخته و خرس طلای جشنواره را برده و دیگری نوجوانی به نام «شهاب» که داستان او به‌طور کامل روایت می‌شود. وی در سنین نوجوانی به خاطر احساسات عاشقانه، دست به قتل می‌زند که به همان دلیل هم زندانی است. او با تیزهوشی تمام، متوجه قدرت سینما و شانسی که به او روی آورده می‌شود و با خوب بازی کردن نقش خود در آن مستند، پاداشی خوب و درخور دریافت می‌کند.

این کتاب، همچنین در میان روایت و اشاره به داستان‌های نازی و شهاب، پرده از مشکلات مستندسازی هم برمی‌دارد؛ هر دوی این شخصیت‌ها بعد از کسب جایزه، به مزاحم و باج‌گیر بهروز تبدیل می‌شوند که درنهایت پس از کش و قوس‌های فراوان داستان، لحظاتی سخت و نفس‌گیر را می‌آفرینند.

نکته قابل توجه دیگر داستان، نکات اخلاقی و مانیفست‌های متفاوت شخصیت‌های داستان است. بهروز، به‌ویژه مانیفست‌های قابل توجهی در کل داستان دارد که با توجه به نوع روایت و بیان ساده و بی‌آلایش کتاب، خواننده خیلی راحت با آن‌ها ارتباط گرفته و آن‌ها را جذب می‌کند.

در پایان، باید گفت با کتابی خواندنی روبرو هستیم که ارزش توجه و خواندن دارد و اگرچه نویسنده با برداشتن محدودیت‌های موجود از قلمش می‌تواند اثری بسیار بسیار بهتر بیافریند، اما همین کتاب هم با وجود این محدودیت‌ها اثر خوبی از آب درآمده که ارزشمند است.

ارسال نظرات