کتاب 2 خبر

سر منزل فراغت نتوان ز دست دادن

لارس اسوندسن در همین کتاب می‌پرسد: کار در کجای زندگی قرار دارد؟ چرا می‌گوییم «کار و زندگی»؟ آیا مرز روشنی میان این دو هست؟ آیا کار می‌کنیم که زندگی کنیم یا برعکس زندگی می‌کنیم که کار کنیم؟ آیا کار تقدیر ناگزیر ماست؟ آیا اهمیت هر کار در سرشتش نهفته، یا نوع مواجهه‌ی ما آن را تعیین می‌کند؟ آیا کار فقط راهی برای امرار معاش است یا بستری برای بالندگی؟ کار چه سهمی در هویت فردی و اجتماعی ما دارد؟ آیا بدون کار می‌توان شادمانه زیست؟ کار چه ارتباطی با شادی، ملال و اندوه دارد؟ آیا راهی برای رهایی از ملال وجود دارد یا خودش می‌تواند سرچشمه ملال باشد؟ دستمزد چه سهمی در رضایت شغلی دارد؟ آیا کار داوطلبانه که دستمزدی ندارد، شغل محسوب می‌شود؟ فرق کار، شغل، حرفه و پیشه چیست؟