در غم از دست دادن علیاشرف درویشیان
همه از علیاشرف درویشیان حرف میزنند؛ از نوشتههایش میگویند و از مرگش؛ آنهم نه با لحنی عادی؛ نه به...
ﻣﻦ ﻫﻴﭻ ﺩﺭکی اﺯ ﺗﻬﺮاﻥ ﻧﺪاﺷﺘﻢ اﻣﺎ ﺷﻜﻞ ﺑﻨﺎی ﻣﻴﺪﻭﻥ ﺷﻬﻴﺎﺩ ﺗﻮی ﺫﻫﻨﻢ ﺣﻚ ﺷﺪ، ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻳﻢ و ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺳﻮاﺭ اﺗﻮﺑﻮﺱ ﺷﺪﻳﻢ اﺯ ﻫﻴﺠﺎﻥ ﺧﻮاﺑﻢ نمیبرد ﻣﻦ و ﺳﺎﺳﺎﻥ ﺑﺮاﺩﺭﻡ ﻛﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻳﻢ و اﻭﻥ ﺑﺮاﻡ اﺯ ﺧﺎﻃﺮاﺕ ﺗﻬﺮاﻥ میگفت.
همه از علیاشرف درویشیان حرف میزنند؛ از نوشتههایش میگویند و از مرگش؛ آنهم نه با لحنی عادی؛ نه به...