نگاهی به کتاب «قلبی که سبز شد»
«قلبی که سبز شد» نوشته «الهه نظریمطلق» است که اعتقاد دارد این کتاب بیدلیل به دست خواننده نرسیده ...
گریه کودک قطع نمیشد و عابران بیاعتنا از کنارش میگذشتند. شهرام که صدای گریه بچه را میشنید. یکلحظه ایستاد و با خود فکر کرد بچه به کوچکی او چرا تنها رهاشده و کسی دور و برش نیست؟
«قلبی که سبز شد» نوشته «الهه نظریمطلق» است که اعتقاد دارد این کتاب بیدلیل به دست خواننده نرسیده ...
احساس گناه شدیدی به او دست داد. احساسی که تا آن روز تجربه نکرده بود چون همیشه بابت هر موردی خود را ط...
نمیتوانستم بگویم نه! تا چه برسد به اینکه حرف دلم را بزنم و بگویم درستوحسابی خوشقلب که نیست هیچ، پ...
خاطرتان هست پدر! نامهای را که نوشته بودم، داده بودید به امیرحسین بخواند، وقتی رسیده بود به نیمههای...
بههرحال دو ماه طول کشید تا بابا قدری بهتر شد و به منزل بازگشت. روزی که به خانه آمد برای ما یکی از ب...
کتاب «مثلها و قصههایشان» اثر «مصطفی رحماندوست» ساخته ذهن نویسنده نیست، بلکه بازگویی قصههایی است ...
من و کینوش بیشتر سالهای عمرمان را در خانه مادرجون گذرانده بودیم، اینجا در کنار هم پشت پنجرههای خا...
معلوم شد که او بههیچوجه حاضر نیست کوتاه بیاید. ازآنجا بیرون رفت و در خیابان شروع به قدم زدن نمود. ...
آلیستر مکلاود، (Alistair MacLeod) روز ۲۰ ژوئیه ۱۹۳۶ در ساسکاچوان به دنیا آمد و روز ۲۰ آوریل ۲۰۱۴ در...