نگاهی به کتاب دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد
کتاب «دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد» نوشته «آنا گاوالدا»رماننویس فرانسوی است. این کتاب مجموعهای ...
حالا نور صبحگاهی بیشتر شده و فضا را روشن کرده بود. مرد، سرتاپای رها را نگاه کرد؛ انگشتهای رنگی پاهایش و شلوار و زیرپوشی پر از لکههای سفید. از آشپزخانه بیرون آمد و نزدیک در آپارتمان ایستاد. رها پرسید: «باید کجا بکشمش و چندروزه تحویلش بدم؟»
کتاب «دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد» نوشته «آنا گاوالدا»رماننویس فرانسوی است. این کتاب مجموعهای ...
من متعجب از این همه دو گانگی که چطور میشود چشمها را روی پیشرفتهائی که شده و زندگیها را راحتترک...
میگفت هیچگاه سرزمین مادریاش را ندیده است، در ایران متولد شده است. و در سالهای نوجوانی به همراه پ...
سرما همه را بیتاب کرده بود گاهی چند دقیقه میرفتند و دوباره برمیگشتند. تا این که نزدیک صب...
«نقطه» نامی هوشمندانه برای دومین مجموعهداستان از آذردخت بهرامی است که ۶ داستان کوتاه دارد. بهرامی د...
بعد از پایان خرید، بزرگ به مادر پیشنهاد میدهد که برای نهار به قهوهخانه عمو هوشنگ در نیاوران بروند ...
احساس کردم برای برآوردن آرزوی مادرش به این سرعت تصمیم به ازدواج گرفته. و من هم که از تیپ و ظاهر او خ...
مهماندار افتاده است. اسباببازیها همهجا پخش شده است. مامان محکم مرا توی بغل میگیرد. از کنار پنجره...
جهانیار سعی میکند دختر را از روی زمین بلند کند، اما او هیچ واکنشی نشان نمیدهد، سرما در جانش نفوذ ک...