نوروززمین: روزی در تاریکی
مجموعه داستانهای کوتاه «روزی در تاریکی» نوشته «الیزابت بوون»،نویسنده ایرلندی است که توسط مریم حسینی...
میان قسمت و پوشیدن، فاصله افتاده. قد یکعمر. تهرنگِ زردی سایه انداخته روی گونههای صورتی هانیه. لبخند کمرنگی میزند و دست میکشد روی گلهای مخمل زرشکی...
مجموعه داستانهای کوتاه «روزی در تاریکی» نوشته «الیزابت بوون»،نویسنده ایرلندی است که توسط مریم حسینی...
نریمان درحالی که به نگار نزدیکتر میشد جواب داد: «اون گورخر تنها نبود؛ تنها موند! وقتی گورخرهای دیگ...
عصازنان رسیدم نزدیک صندوقداری. آنتونی ایستاده بود وسط راهرو. آدمها یا کنار راهرو میایستند یا وسط ر...
وقتی نگار برای اولینبار وارد آموزشگاه شد، نریمان در اتاق انتظار سرگرم تماشای تلویزیون بود. نگار راه...
جمعیت عین سیل همه را با خود میبرد همراهش کشیده میشوم. صدای گلوله از هر طرف میپیچد سیل گرداب میشو...
کتاب «بانو با سگ ملوس» یا بانویی با سگ کوچولویش داستان کوتاهی است از «آنتوان چخوف» که در سال ۱۸۸۹ نو...
درد از نشانههای زندگی است. همانگونه که فکر میکنم پس هستم، درد میکشم پس زندهام. جمع نقیضین ممکن...
در شهر ما پیرزن و پیرمردهای تنها در پارک مینشستند، یا راهبهراه مسجد میرفتند. اینجا اما سرد است و...
آخرین آمبولانس آژیرکشان که به مقابل درمانگاه رسید همهمه ایی در فضای بیرونی درمانگاه شکل گرفت. یک نفر...