داستان کوتاه: تای سیز
آیلین بر روی ساحل نزدیک اسکله قدیمی بندرگاه و رو به جزیره ایستاده است. آراز از پشت سر نزدیک میشود و...
به مادر پدرت حق میدم که از من دلخور باشن ولی سوءتفاهم شده و ماجرا را از بیخ و بن وارونه برات تعریف کردن. پرسیدم یعنی پدرم با شما این کار رو کرده؟! گفت: نه پسرم اون پیمانکاری که جنسها رو برد دیگه پیداش نشد که نشد، اگه تو پشت گوشت رو دیدی او رو هم دیدی. هنوزم دنبالش هستم، بزار یکچیزی نشونت بدم. درحالیکه کشوی میزش را جلو میکشید پروندهای را بیرون آورد، باز کرد و گفت: ببین این حکم جلب اون باباس. گفتن هر جا پیداش کردن تحویل قانونش بدن.
آیلین بر روی ساحل نزدیک اسکله قدیمی بندرگاه و رو به جزیره ایستاده است. آراز از پشت سر نزدیک میشود و...
سوالی که مطرح میشود این است که ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻣﺆﻟﻒ ﺍﻭﺭﻧﮓ ﺑﻪ معنی ﺗﺎﺝ ﺑﻮﺩﻩ ﻳﺎ ﺗﺨﺖ؟ ﺩﺭ ﺑﺮخی ﻗﺴﻤﺖﻫﺎ ﻛﻪ ﻣﺆﻟﻒ...
در سکوتی عمیق که حتی صدای نفسهای همدیگر را هم نمیتوانیم بشنویم بس که آرام نفس میکشیم مبادا مزاحم ...
کتاب «از مصاحبت آفتاب» اثر «کامیار عابدی» کتابی درمورد اندیشه و شعر سهراب سپهری است. این کتاب حاوی ۳...
درواقع زن با تمام مظلومیتی که نشان میداد میخواست من بفهمم که او زن اول کمال است. در این موقع کمال ...
حالا نور صبحگاهی بیشتر شده و فضا را روشن کرده بود. مرد، سرتاپای رها را نگاه کرد؛ انگشتهای رنگی پاها...
علیاصغر سیدآبادی مروج کتابخوانی، نویسنده کودک و نوجوان و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان ایرانی است. ...
داوران گروههای تخصصی داستان، شعر، غیرداستان و ترجمه تشکیل داده بودند و هر یک به فراخور در یک یا چند...
من متعجب از این همه دو گانگی که چطور میشود چشمها را روی پیشرفتهائی که شده و زندگیها را راحتترک...