داستان کوتاه: «تکرار» اثر مهرام بهین
میان قسمت و پوشیدن، فاصله افتاده. قد یکعمر. تهرنگِ زردی سایه انداخته روی گونههای صورتی هانیه. لبخ...
همواره شاهد بازی بادها با زمانهها هستم. گوشم به پشت در است به پشت شیشههای ارسی. باد با زبانی روان و افسونگر در گوشم آرام، آرام لاییلایی میخواند و میگوید که دم غنیمتدان با زمانه سخت مگیر.
میان قسمت و پوشیدن، فاصله افتاده. قد یکعمر. تهرنگِ زردی سایه انداخته روی گونههای صورتی هانیه. لبخ...
در تعطیلیها و دورهمیها، فرصت برای بازیهای زبانی فراهم است. بازیهای زبانی شدنیاند: بازیهای زبان...
گروه ادبی هفته: بررسی مشترکات بخش کتاب سیبیسی، فهرستهای هفتگی پرفروشهای این شبکه خبری، بخش فروش ...
وقتی نگار برای اولینبار وارد آموزشگاه شد، نریمان در اتاق انتظار سرگرم تماشای تلویزیون بود. نگار راه...
جمعیت عین سیل همه را با خود میبرد همراهش کشیده میشوم. صدای گلوله از هر طرف میپیچد سیل گرداب میشو...
درد از نشانههای زندگی است. همانگونه که فکر میکنم پس هستم، درد میکشم پس زندهام. جمع نقیضین ممکن...
گزافه نیست که مثلِ چخوف که در عالم داستان لقب «عالیجناب» داشت، او را عُلیاجنابِ داستان کانادا بنام...
با اعلام پرخوانندهترین کتابهای کانادا در ماه اکتبر آثاری همچون جرجیا هانتر، پاتریک دُوویت، لئونارد...
در شهر ما پیرزن و پیرمردهای تنها در پارک مینشستند، یا راهبهراه مسجد میرفتند. اینجا اما سرد است و...