داستان کوتاه در سایه قهرمان
این داستان کاملاً تخیلی است و نام و شخصیتهای داستان هم انتخابی است واقعی نیستند.
وقتی میگم تقصیر خودشه، قبول نمیکنی. نمیخواد باور کنه که دیگه پیر شده. اصلا چطور تنها اونجا زندگی میکنه؟ هر کی از اونور میآد. میگه اونجا دزدبارونه. غافل شی، سرت رو میبرن و هر چی داری، میدزدن.
این داستان کاملاً تخیلی است و نام و شخصیتهای داستان هم انتخابی است واقعی نیستند.
زن میگوید: تازه، اون موقعهاش رو ندیدی. جوونتر که بود، بچههای فامیل عاشقش بودن. سربهسر همه میذا...
پانزده سال پیش هم، وقتی با خانه و خانواده خداحافظی کردم و تن به یک سفر دور و بی انتها دادم، میخواست...
مدتی پیش و پس از خروج از یک گروه بهاصطلاح تخصصی اما بیشتر پرافاده و وقتگیر در تلگرام، با بیمیلی و...
خب بابا. کی حالا منو نگاه میکنه؟!. ببین مرد غیرتی خیلی خوبه. اصلاً مرد شل و ول به درد نمیخوره. همی...
بدم میآید که چشمهای بیژن همیشه قرمز است و گاهی روی پشت بام سیگار که میکشد آه میکشد و نگاه میکند...
ﻣﻦ ﻫﻴﭻ ﺩﺭکی اﺯ ﺗﻬﺮاﻥ ﻧﺪاﺷﺘﻢ اﻣﺎ ﺷﻜﻞ ﺑﻨﺎی ﻣﻴﺪﻭﻥ ﺷﻬﻴﺎﺩ ﺗﻮی ﺫﻫﻨﻢ ﺣﻚ ﺷﺪ، ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻳﻢ و ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺳﻮاﺭ اﺗﻮ...
نویسنده کتاب «رز و پو» کتابی کلاسیک، قدیمی و معتبر را به مخاطبانش پیشنهاد میکند که خواندنش سالهاست...
اگر شما علاقهمند به هرکدام از سبکهای ادبی، از کتابهای داستانی گرفته تا داستانهای مصور هستید، عنو...