آریانا، داستان کوتاه: کرشمه خلقت
خیلی از دیدنت خوشحال شدم، راست گفتهاند: «کوه به کوه نمیرسد ولی آدم به آدم میرسد» من بروم برایت چا...
ای میدان و طی میدان، خارهای مغیلان، راههای رهروان و گرمای دشت و بیابان؛ فاطمه خودش را به سرحد جنجالی بلوچستان که میان ایران و پاکستان قرار داشت رساند...
خیلی از دیدنت خوشحال شدم، راست گفتهاند: «کوه به کوه نمیرسد ولی آدم به آدم میرسد» من بروم برایت چا...
این داستان کوتاه نوشته جمیله سادات هاشمی، نویسنده افغان و ساکن مونترال کانادا است. این داستان بر اسا...
نظریات شما عزیزان قابل قدر و در خور تمجید است. ولی سد محکمی که طالبان پیش پای شما خواهد انداخت؛ عقای...
اوه، خدا خیر کند، تو و اعلان عجز ...؟ بلی... از قدیم میگفتند؛ که یک زن عاقل زودتر از یک دشمن قوی شو...
مادر با دستان لرزان و اضطراب بیش از حد در حالیکه طرف دروازهای تهکوی و یگانه پنجرهای کوچک آن نگاه م...
قاری رحمان با زن و دو بچهای دوگانگیاش یک سیت بسهای مسافر بری کابل مزار را پر نموده بودند. بس بیبا...