قو پرنده عجیبیه؛ درعین زیبایی و فریبندگی، سمبل عشقه
میدونی … قو پرنده عجیبیه … در عین زیبایی و فریبندگی، سمبل عشقه، نماد وفاداری … آخه قو تنها پرنده...
آنگاهی که دختران مکتبی را طرد شده از دروازه علم و معرفت کابل با چشمان پراشک میبینم، تنم تا اعماق روح و روانم درد میگیرید. با شتاب خودم را کنار دختران متعلم میرسانم. میانشان میایستم. بدنم هنوز در ارتعاش است. تصور میکنم؛ جریانی از رگ، رگ وجودم میگذرد، یعنی بدنم را برقگرفته و جریان تکاندهندهای آن از تنم عبور میکند و به پاهایم ختم میشود، وجودم حس لامسهاش را از دست میدهد.
میدونی … قو پرنده عجیبیه … در عین زیبایی و فریبندگی، سمبل عشقه، نماد وفاداری … آخه قو تنها پرنده...
این تنها جملهای بود که این روزها از زبان دنیا میشنید. بهانه میگرفت که با پدرش زندگی کند. چقدر توی...
مرگ برخی آدمها مانند زندگیشان آنقدر مهم است که خود به فصلی از زندگیشان تبدیل میشود. برای شاعر و...
مهیار مظلومی در سال ۱۳۵۹ در مشهد متولد شد. دوران کودکی خود را در کرج گذراند و در آنجا تحصیل کرد. تحص...
وقتی شاگرد مستری چادری چیندار و فیشنی سلیمه را به شدت کش کرد و وی را بر زمین انداخت، با صدای بلند گ...
– افشین یادت نره سوغاتیا را برداری – باشه ولی اول از همه بلیطها و پاسپورت و مدارک دیگه رو بذار دم...
هرچه ادبیات معاصر فارسی در سطح جهانی ناشناخته است، از آن سمت ادبیات کودک و نوجوان توانسته تا حدی این...
فرشتهای در بهشت نامَت را صدا زد و بعد تو درونِ قلبم بدنیا آمدی. همزادِ من. مانندِ من. آرزوی من. ...
صدای زنگ تلفن را میشنوم … چشمانم را باز میکنم … باید صبح شده باشد … نه…خیلی زود است…نمی خواهم بیدا...