داستان کوتاه: نهر دوچله
من توی بخش بچهبازها کار میکردم و مایکل مسئولیت بخش محکومان تجاوز به عنف را به عهده داشت. در طول ر...
باد، کولاک برف را به دیوارهای رستوران میکوبید و از دور صدای زوزهی گرگها را با خود میآورد، اما داخل رستوران این خروش مدام در همهمهی گفتگوی مشتریان گم میشد. گوش من هیچکدام از این صداها را نمیشنید. تمرکزم روی چک کردن سایتهای کاریابی بود تا مطمئن باشم درخواست نیروی کاری، اقدام نشده باقی نمانده است که ژانفیلیپ خندهای کرد و گفت: «شرط میبندم اینا بلد نیستن چطوری یه همبرگر گوشت گوزن درست کنن!»
من توی بخش بچهبازها کار میکردم و مایکل مسئولیت بخش محکومان تجاوز به عنف را به عهده داشت. در طول ر...
حسین آتشپرور از همان شروع کتاب به این وضعیت توأمان تراژیک و کمیک نظر دارد و اینکه چگونه این دو در ...
«دوار»، رمانی است که به رابطهی تن و محیط، فراوان میپردازد. در این کتاب، جغرافیا در جایی بیرون از م...
از قضا همین «شمعِ روانْ» برف را دانهدانه از هوا میگیرد و بر دل مینشاند، در نتیجه برف نه بر زمین ...
تصویری دیگر از برف در شاهنامه هست که کارکردی داستانی و مؤثر دارد؛ در هفتخوان اسفندیار برف بهعنوان ...
در این صفحه شعرهایی از نیما نیا، شاعر نقاش کنشگر کوئیر، علی فومنی، سپیده کوتی، مهران راد، محسن خیمه...
غرش گلولهها و بمبهای «بشر متمدن» رؤیاهای صدها هزار کودک فلسطینی در نوار باریک غزه را با کابوس و وح...
اشعار علی فومنی، علیرضا بهنام، کیانا برومند، سمیرا یحیایی، امیر حکیمی، علیرضا اسماعیل پور، محمد میرز...