ادبیات 859 خبر

داستان کوتاه: تای سیز

آیلین بر روی ساحل نزدیک اسکله قدیمی بندرگاه و رو به جزیره ایستاده است. آراز از پشت سر نزدیک می‌شود و در یک قدمی آیلین می‌ایستد و می‌گوید: آتابای سال‌هاست که به جزیره پناه برده است، تنها مونس و همدمش در تمام این سال‌ها تای سیز بوده، به اجبار آن را برای درمان به آق قلا فرستاد، اما سیل که آمد همه چیز را ویران کرد و تای سیز هم…