معرفی و بررسی کتاب «آن مادران، این دختران»
شخصیتهای داستان را چه اصلی و چه فرعی، زنان تشکیل میدهند. بهطور کلی، زنان محوریت داستان را عهده دا...
زن مودارچینی میزش را جمعوجور میکند که برود. در اتاق را باز میکند، بوی خوش توتون میپیچد توی دماغاش. مرد تکیه داده به پشتی و چشمها را بسته.
شخصیتهای داستان را چه اصلی و چه فرعی، زنان تشکیل میدهند. بهطور کلی، زنان محوریت داستان را عهده دا...
همیشه مهاجرت برای قشر بزرگی از ما ایرانیها، راهی یکطرفه بوده است. یک تصمیم چشمبسته و یک هندوانه س...
عالیه را که گفت صدایش لرزید، بغضش، ورم گلویش لرزید، یک لایه اشک جلوی چشمهایش لرزید و از پشت اشکها م...
سه هفته از آمدنمان به ایران میگذشت. کمکم وقت رفتن رسیده بود، که یک شب از نیمه گذشته، مادر در اتاق...
«زیپو» روایتگر زندگی دختری سیساله است که بعد از شش سال مهاجرت و علیرغم تصمیمش به نیامدن و ندیدن پد...
در این کتاب نیز، مستور به توصیف ریزبهزیر شخصیتها (شکل ظاهری و رفتاری) و حوادث پرداخته است. زبان مس...
نریمان درحالی که به نگار نزدیکتر میشد جواب داد: «اون گورخر تنها نبود؛ تنها موند! وقتی گورخرهای دیگ...
عصازنان رسیدم نزدیک صندوقداری. آنتونی ایستاده بود وسط راهرو. آدمها یا کنار راهرو میایستند یا وسط ر...
وقتی نگار برای اولینبار وارد آموزشگاه شد، نریمان در اتاق انتظار سرگرم تماشای تلویزیون بود. نگار راه...