انیگما، داستان کوتاه
سِرژ میگوید کار بیشتری از دستم برنمیآید. دستش را روی شانهام میگذارد و هر انگشتش اسیدی است که شَت...
این جایزه مفتخر است که در اولین سال برگزاریاش با دریافت بیش از ۱۰۰۰ داستان کوتاه از نویسندگان فارسیزبان سراسر دنیا، توانست مشوقی باشد برای نگارش داستانهایی بدون سانسور که وضعیت جهان معاصر و بخصوص ایرانِ حال حاضر را ترسیم میکنند.
سِرژ میگوید کار بیشتری از دستم برنمیآید. دستش را روی شانهام میگذارد و هر انگشتش اسیدی است که شَت...
اما سفر کردن با وسایل حملونقل عمومی بهخوبی شرایط تو را برای غرق شدن در این حال مهیا میکند. او خود...
دیبا از روشنک میخواهد که او را کمک کند و باهم به سمت کتابخانه شخصیاش بروند، کتابخانهای که روشنک ت...
باد، کولاک برف را به دیوارهای رستوران میکوبید و از دور صدای زوزهی گرگها را با خود میآورد، اما دا...
من توی بخش بچهبازها کار میکردم و مایکل مسئولیت بخش محکومان تجاوز به عنف را به عهده داشت. در طول ر...
مهاجرتِ دوم اما خیلی بعداز این حرفهاست؛ وقتی که قرارومدار گرفتی و علمی، پولی یا مهارتی اندوختی و حا...
رعنا سلیمانی نویسندهی ایرانی ساکن سوئد متولد ۱۴ اسفند ۱۳۵۴ در تهران است. کتابهای سندروم اولیس، زند...
مزرعهی ذرت شبیه دریاچه شده بود. کلبه و باغچهی خدمتکارش نیز زیر آب فرو رفته بود. جریان آب،...