داستان کوتاه: سرنوشت من
در اتاق تنها نشسته و به سرنوشتم فکر میکردم… چون آخر هفته بود و فرشاد روز قبل طبق قرار دادگاه پیش پد...
منصور لطفی هروی شاعر ساکن مونترال، اصالتاً اهل خراسان (مشهد) است. او که اشعار کلاسیک بسیار مستحکمی میسراید، بهعنوان داروساز در مونترال شاغل است؛ اما علاوهبر دکترای داروسازی در ایران، تحصیل موسیقی در کنسرواتوار و دانشگاه لیون در فرانسه و فارغالتحصیلی از رشتهی آهنگسازی از دانشگاه UdM را در کارنامه دارد.
در اتاق تنها نشسته و به سرنوشتم فکر میکردم… چون آخر هفته بود و فرشاد روز قبل طبق قرار دادگاه پیش پد...
آقای محترم بالاخره چلوکباب رو میدی یا از خیرش بگذریم؟ منو باش که با کی شرطبندی کردم! آخه تو که مرد...
داستان استقبال گرم سرآغاز مجموعهداستانی تازه از بهروز مایلزاده است که «یک قوطی کنسرو لوبیا روی میز...
در روایاتی نظیر رستم و سهراب، انگیزهٔ سهراب در جستوجوی پدر نهتنها کوچکترین نشانهای از نفرت به پد...
شعله دیگر این وضع را نمیتوانست تحمل کند احساس کرد که باید با او حرف بزند و تصمیم تازهای بگیرند...
سرانجام هنگامیکه به خود آمد تصمیم گرفت به شوهرش تلفن کند و به او مژده دهد اما پیش از آنکه گوشی تلف...
در قرارگاه مرکزی پلیس شهر کابل به نادژدا و کامیار گفته میشود که آنها باید به بیمارستان وزیراکبرخان...
اصلیترین قالب اشعار شفیعیکدکنی شعر نیمایی است. از نگاه بیرونی، این اشعار بهیادماندنیترین شعرهای ...
لیلا به فکر فرو رفت نمیدانست چه اتفاقی افتاده همسرش داوود آنها را بیخبر گذاشته است. لیلا خود برای ...