داستان کوتاه: استقبال گرم
داستان استقبال گرم سرآغاز مجموعهداستانی تازه از بهروز مایلزاده است که «یک قوطی کنسرو لوبیا روی میز...
آقای محترم بالاخره چلوکباب رو میدی یا از خیرش بگذریم؟ منو باش که با کی شرطبندی کردم! آخه تو که مرد شرطبندی نیستی مجبوری شرط ببندی؟ درسته که میگن، «لگد زدن به مرده حرومه»، ضرر خوردی ضرر زدن بیشتر بهت روا نیست، اما اینو هم گفتند که مرد هست و قولش!
داستان استقبال گرم سرآغاز مجموعهداستانی تازه از بهروز مایلزاده است که «یک قوطی کنسرو لوبیا روی میز...
در روایاتی نظیر رستم و سهراب، انگیزهٔ سهراب در جستوجوی پدر نهتنها کوچکترین نشانهای از نفرت به پد...
شعله دیگر این وضع را نمیتوانست تحمل کند احساس کرد که باید با او حرف بزند و تصمیم تازهای بگیرند...
سرانجام هنگامیکه به خود آمد تصمیم گرفت به شوهرش تلفن کند و به او مژده دهد اما پیش از آنکه گوشی تلف...
در قرارگاه مرکزی پلیس شهر کابل به نادژدا و کامیار گفته میشود که آنها باید به بیمارستان وزیراکبرخان...
اصلیترین قالب اشعار شفیعیکدکنی شعر نیمایی است. از نگاه بیرونی، این اشعار بهیادماندنیترین شعرهای ...
لیلا به فکر فرو رفت نمیدانست چه اتفاقی افتاده همسرش داوود آنها را بیخبر گذاشته است. لیلا خود برای ...
در دو مطلب جداگانه اما مرتبط، ابتدا به سیمای مسیح در ادب کهن و معاصر میپردازیم و سپس با غزلی یلدایی...
به گفته شاعران و بزرگان کرد، قاسم تاباک یکی از نوگرایان و تاثیرگذاران شعر کوتاه مدرن کردی است و به غ...