مروّج خستگی‌ناپذیر زبان‌شناسی درگذشت

مروّج خستگی‌ناپذیر زبان‌شناسی درگذشت

استاد دکتر محمدرضا باطنی از مروجان اصلی زبان‌شناسی که هم این رشته را در دانشگاه تثبیت و غنی نمود، هم با کتاب‌هایی مانند «زبان و تفکر»، و «چهار مقاله در زبان‌شناسی» این علم تازه را برای عموم مردم دستیاب و فهمیدنی کرد، و هم با مشارکت در تألیف چندین فرهنگ دوزبانه مهم و نیز همکاری در راه‌اندازی بخش پژوهشی نشر «فرهنگ معاصر»، نقشی عمده در سنت جدید فرهنگ‌نگاری دوزبانه در ایران داشت، ساعاتی پیش در تهران و در سن هشتادوشش‌سالگی درگذشت.

در ادامه و برای آشنایی بیشتر خوانندگان «هفته» با ابعادِ زیست پربار و اثربخش این استاد، نظر چند تن از برجستگان رشته‌های زبان‌شناسی و ادبیات درباره این استاد فقید را تقدیم می‌کنیم:

۱. از حضور بهنگام در جریان زبان‌شناسی علمی در ایران تا اثربخشی ویژه در سنت فرهنگ‌نویسی (دکتر حسین سامعی، زبان‌شناس و فرهنگ‌نگار): «وقتی، در سال ۱۳۴۵، محمدرضا باطنی جوان از انگلستان به تهران بازگشت، دهه‌ها بود که زبان‌شناسی به‌مثابه یک علم تجربی در اروپا و آمریکای شمالی پا گرفته بود و صاحب نظریه‌ها و مکتب‌های متعددی شده بود که به زبان به‌عنوان پدیده‌ای جهانی می‌نگریستند و تلاش می‌کردند به نظریه‌ای عام دست بیایند که بتواند تمامی زبان‌های انسانی را، فارغ از تنوع و تفاوت‌هایشان، توضیح دهد؛ اما در ایران این رهیافت به زبان‌شناسی هنوز تقریباً ناشناخته بود… محمدرضا باطنی در انگلستان زبان‌شناسی خوانده بود و با مایکل هالیدی، زبان‌شناس برجسته بریتانیایی و واضع نظریه نقش‌گرایی، کار کرده بود و در حال اتمام پایان‌نامه دکترایش با او در مورد ساختمان نحوی زبان فارسی بود که به ایران بازگشت. او به دلایل سیاسی نتوانست برای دفاع از پایان‌نامه‌اش به انگلستان برگردد و سرانجام همان تز را به دانشگاه تهران ارائه داد. در این حال، همین بازگشت به کشور و سپس پیوستن او به گروه زبان‌شناسی و زبان‌های باستانی و همراهی با هرمز میلانیان، زبان‌شناس تحصیل‌کرده فرانسه و عضو تازه گروه [زبان‌شناسی دانشگاه تهران]، سبب موج گرایش، فعالیت و تعریف تازه‌ای از زبان‌شناسی برای استادان و دانشجویانش شد …

بازنشستگی زودهنگام و فراغت از کار تدریس و برنامه‌ریزی درسی محمدرضا باطنی را به حوزه فرهنگ‌نویسی وارد کرد. باطنی فرهنگ‌نویس، در ۳۵ سال گذشته، همان نگاهی را به زبان و واژه‌های آن دارد که در دیگر کارهای علمی‌اش دیده می‌شود. به نظر او صراحت و دقت زبان علمی باید در شفافیت واژه‌های آن بازتاب یابد… فرهنگ‌نویسی محمدرضا باطنی ادامه پروژه‌ای است که او برای ایجاد یک زبان علمی برای فارسی در نیم‌قرن گذشته دنبال کرده است هرچند چنین نگاهی به زبان و واژه‌ها می‌تواند مناقش برانگیز باشد و مغایر با روندهای طبیعی زبان قلمداد شود، او با اعتقاد و پشتکاری مثال‌زدنی آن را دنبال کرده است و معتقد است بدون آن زبان فارسی نمی‌تواند نقش تازه‌اش را در انتقالی علوم مدرن بازی کند.

محمدرضا باطنی زبان‌شناس، درعین‌حال، یک عضو جامعه مدنی و شهروند نیز هست. او متفکری است حساس و هوشیار در برابر حوادثی که در اطراف او روی می‌دهد و تغییراتی که در جامعه حادث می‌شود. چنین کسی نمی‌تواند منتقل خود، محیط خود و جامعه خود نباشد و او منتقدی سختگیر و صریح‌اللهجه است، با زبان و رفتاری بی‌تعارف، حتی اگر چنین رفتاری به زبان‌آوری متهم شود. در مباحثات درسی یا در انتقاد از یک اثر علمی یا در مخالفت با یک تقسیم فرهنگی یا سیاسی هرگز اهل مماشات نبوده است. به گمان من محمدرضا باطنی برای زبان فارسی و جامعه ایران سرمایه‌ای ملی بوده است. جایگاه او را در زبان‌شناسی، علم و زبان علمی فارسی می‌توان همچون جایگاه پدران و بنیان‌گذارانی دانست که مسیر  یک جریان را تغییر داد و آن را برای شسته‌رفته‌شدن به مسیر تازه‌ای هدایت می‌کنند.

۲. دکتر باطنی و هنر زیستن (دکتر محمدرضا شفیعی‌کدکنی؛ استاد ممتاز ادبیات فارسی): «دکتر محمدرضا باطنی، استادِ یگانه زبان‌شناسی دانشگاه تهران، در جهت پایه‌گذاری و گسترش دانش زبان‌شناسی در ایران، بیش از هر کس دیگری نقش داشته است. وقتی که در حدود سال‌های ۴۵–۱۳۴۴ از انگلستان برگشت و نظریه استادش هالیدی را– که یکی از تأثیرگذارترین زبان‌شناسانِ نیمه دومِ قرن بیستم در جهان به شمار می‌رود، در ساختمان زبان فارسیِ معاصر – به اصطلاح امروزیان «پیاده» کرد و چندین کتاب و بسیارها مقاله در این باب نوشت، بلندترین صدایی بود که در فضای دانشگاهی ایران، در این عرصه، شنیده می‌شد و بی‌تردید تأثیرگذارترین کسی، در این میدان بود.

درباره جایگاهِ علمی او، و توانایی‌های شگرفِ او در تدریس، دیگران باید مقالات و حتی کتاب‌ها بنویسند که خواهند نوشت و برای شخصِ بی‌اطلاعی چون من، سکوت، دراین‌باره به اَدب نزدیک‌تر است و شایسته‌ترین کاری است؛ امّا به‌عنوان یک شاهد و گواه، در تاریخ معاصر ایران، و بیشتر برای آیندگان و ثبت در تاریخ، می‌توانم گواهی دهم که دکتر باطنی یکی از مردان آزاده عصرِ ما و نسلِ ماست که با پارسایی و زهدی از نوع زهدِ عارفان تذکرة‌الاولیاء بی‌اعتنا و سربلند از کنار تمام وسوسه‌های قدرت‌طلبی و جاذبه‌های حیات اداری و مادّی و نان به نرخِ روز خوردن‌ها گذشت و این جایگاه اخلاقی‌اش، حتی از جایگاه علمی و دانشگاهی‌اش ارزش بیشتری دارد و می‌دانم که او بعد از انقلاب در این راه رنجی درازدامن را با شکیبایی خویش آزموده است.

ما، در آینده، به یاری خداوند، دانشمندان بسیاری در عرصه زبان‌شنسی خواهیم داشت که در معیارهای دانشگاهی، همچون او، مورداحترام حوزه‌های زبان‌شناسیِ جهان خواهند بود؛ ولی مقام معنوی و آزادگیِ دکتر باطنی و دلیری و دلاوریِ علمیِ او، چیز دیگری است که غالباً مغفول مانده است و جز اندکی از شاگردان و یارانِ نزدیکِ او و افرادِ خانواده‌اش، دیگران، بیش و کم از آن بی‌خبرند و این چیزی است که هیچ‌گاه کهنه نخواهد شد؛ زیرا نوعی «هنرِ زیستن» است.

علم می‌آید و می‌رود و کهنه می‌شود، و همچون فصلی از تاریخ برای اهلش ثبت می‌شود؛ اما «هنر پاکدامن‌زیستن» و آزادگی، همیشه زنده است. به همین دلیل نام دکتر محمدرضا باطنی همچون بلند «آویسه»ای (یعنی الگو و اسوه‌ای) برای نسل‌های آینده فرزندان ایران‌زمین همیشه خواهد ماند.»

۳. سپاس‌های من از دکتر باطنی (دکتر ژاله آموزگار؛ استاد ممتاز فرهنگ و زبان‌های باستانی): «سپاس که تلاش کردی که بیاموزی و بازهم بیاموزی و هرگز از آموختن بازنایستادی؛ سپاس که این‌چنین خوب زبان‌شناسی را آموختی و با نثر سهل ممتنع خود آن را همگانی کردی و این آثار ارزنده را به وجود آوردی که دست‌مایه هر پژوهشگری است که در این وادی گام می‌نهد ؛ سپاس که به خودت ایمان داشتی، محکم و استوار باقی‌مانده و سعی کردی این ویژگی را به اطرافیانت هم منتقل کنی؛ سپاس که مفید، درستکار، بااخلاق و ثابت‌قدم بودی؛ سپاس که با ما ماندی، با ما آه کشیدی، با ما رنج دیدی و با ما لبخند زدی و همچنان به این سرزمین خدمت کردی و آشیانه را به دیار دیگر نبردی. وطن را که نمی‌توان در کوله‌بار گذاشت و با خود برد!»

۴. خدمات ارزنده دکتر باطنی به زبان‌شناسی (دکتر علی‌اشرف صادقی؛ زبان‌شناس و لغت‌شناس برجسته و طرازاول): «باطنی مقالات متعددی درباره مسائل جلیل زبان‌شناسی در مجلات منتشر کرده بود. این مقالات که بعدها در مجلداتی باز چاپ شد، نخستین مقالات به زبان فارسی بود که ایرانیان را با زبان‌شناسی نوین آشنا می‌کرد. البته قبل از او بعضی استادان مقالاتی راجع به پاره‌ای از این مسائل زبان فارسی به‌ویژه از دید زبان‌شناسی تاریخی منتشر کرده بودند، اما مقالات باطنی برآمده از کلاس‌های دار آور برد. خود او می‌گفت من آنچه را در روز درس می‌دهم، شب به شکل مقاله درمی‌آورم. طبعاً دانشجویانی که این مطالب را در کلام شنیده بودند، با خواندن این مقالات بسیار بهتر مطالب جدید مربوط به زبان را از آن خود می‌کردند. زبان فارسی این مقالات بسیار ساده و روان بی‌غلط بود. این مقالات نه‌تنها برای دانشجویان زبان‌شناسی، بلکه برای عامه درس‌خواندگان نیز قابل‌فهم بود و کمک بزرگی به آشنایی جوانان با مسائل زبان‌شناسی می‌کرد. باطنی خوب متوجه نیاز جوانان به این نوع نوشته‌ها شده بود… او همچنین یک مقاله جنجالی را در شماره ۲۴ مجله آینه (خرداد ۱۳۶۷) با عنوان «اجازه بدهید غلط بنویسیم» منتشر کرد. این مقاله پاسخی و نقدی بر کتاب غلط ننویسیم مرحوم ابوالحسن نجفی بود که دیدگاه یک زبان‌شناسی را در برابر دیدگاه ادبی و سنتی نجفی نسبت‌به زبان نشان می‌دهد. این مقاله بر آغاز یک سلسله از بحث‌ها درباره کتاب غلط ننویسیم و دیدگاه‌های متفاوت از دو سو شد.»

۵. اهمیت دکتر باطنی‌بودن (دکتر کوروش صفوی؛ استاد برجسته زبان‌شناسی): دکتر محمدرضا باطنی بودن خیلی خوب است، مگر نه؟ زال شاهنامه بودن، خیلی خوب است، مگر نه؟ کسی که هیچ‌گاه اشتباه نمی‌کند. می‌دانم که سیمرغتان همیشه نگهبانتان بود. دست این سیمرغ را می‌بوسم. اگر حضور این بانو را هم به‌حساب اتفاق و تصادف می‌گذارید، از ته دل می‌گویم که زندگی‌تان پر از اتفاق‌های خوب است… یادمان داده‌اید که علم کېر نمی‌آورد. انسان بودن مهم است و بس. می‌دانم که با تقلید از شما، حتی به نیمه این راه نرسیده‌ام. همیشه برایم زال ب اشتباهی بوده‌اید که هزار پله بالاتر، به روی سکوی معرفت نشسته است. نفسم بند آمده است. پله‌ها تمامی ندارند. تنها می‌ماند که از همین پایینِ پایین دستتان را ببوسم که همیشه الگو بوده‌اید.»

در پایان، درگذشت این استاد برجسته را از طرف خودم و «هفته» به تمام دوستداران زبان فارسی و ایران فرهنگی، به‌ویژه استاد زبان‌شناسی‌ام، پروفسور بهروز محمودی بختیاری، که مبانی زبان‌شناسی را در حضور ایشان و با خواندن مقالاتی ساده‌فهم اما غنی از دکتر باطنی آموختم، صمیمانه تسلیت می‌گویم.

منبع نقل‌قول‌ها:

کتابچه بنیاد موقوفات افشار (به مناسبت اهدای «جایزه ادبی و تاریخی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی» به دکتر محمدرضا باطنی در تاریخ ۱۸ مهر ۱۳۹۹).

من دکتری‌ خود را در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه شیراز در ادبیات معاصر و نقد ادبی دریافت کرده، و سپس در مقطع پسادکتری بر کاربردی‌کردن ادبیات ازطریق نگاه بین‌رشته‌ای متمرکز بوده‌ام. سپس از تابستان سال ۲۰۱۶ به مدت چهار سال تحصیلی محقق مهمان در دانشگاه مک‌گیل بودم و اینک به همراه همسر، خانواده و همکارانم در مجموعۀ علمی‌آموزشی «سَماک» در زمینۀ کاربردی‌کردن ادبیات فارسی و به‌ویژه تعاملات بین فرهنگی (معرفی ادبیات ایران و کانادا به گویشوران هردو زبان) تلاش می‌کنیم و تولید پادکست و نیز تولید محتوا دربارۀ تاریخ و فرهنگ بومیان کانادا نیز از علائق ویژۀ ماست.
مشاهده همه پست ها

ارسال نظرات