داستان 232 خبر

داستان کوتاه: دست خالی

هلهله‌ای رسیدن بهار دل‌ها را شاد می‌نمود و امید بیشتر زندگی و تازگی را در مزرعه‌ای دل‌ها می‌کاشت. نفیسه ذوق سرشار دیدار یار داشت و لباس‌های بهتر خود را در بیگ سفری‌اش جابجا می‌کرد.