طنز: سگِ ماده
سوپریِ محلهمون پوستِ پسته میفروشه کیلویی دههزار تومن. ازش پرسیدم پوستِ پسته چه صیغهایه دیگه؟ میگه: یکی اینکه قاطی پستهها کنی، بذاری جلو مهمون، زیاد نشون میده. دوم اینکه بزاری جلویِ درِ خونه قاطی آشغالا، مردم فکرکنن پسته خوردین. منم دیدم راس میگه هفتهشت کیلو خریدم.
سالِ دومِ تأسیسِ مدرسهی فارسی در شهرِ واترلو در استانِ اُنتاریوی کانادا، در کلاسِ پیشرفته معلم بودم...
خاطرات بروبکس هیئت، عنوان مطلبی است که در بخش طنز چهارمین شماره از هفته فرهنگ و ادب منتشر شده است.
خاطراتِ بروبکسِ هیئت به قلم عالیجاه مهاجری است که در شماره سوم مجله فرهنگ و ادب هفته میخوانید.
طرف برگشت و با تعجب پرسید: «به جز کجاش؟» و من باز تاکید کردم: «اکسپت دِ بالز» و بخشی از این غرور هم ...
«ادبیات مهاجرت» بخش دنبالهداری است که هم به ادبیات فارسیزبان و دستاندرکاران ادبیات فارسی در کاناد...
شاعران بهجز پروین هیچوقت هواپیما ندیده بودند و پروین نیز تنها تصویر آن را دیده و چیزهایی از ملکال...
دردسر دیگر این است که عربها اسم ایمان را برای دخترها به کار میبرند. یعنی روزانه باید پنجاه تا درخ...
طنزِ فاخر در نگاهِ من طنزیست که شاعر یا راوی آن را مییابد. مثلِ پیکر تراشی که معتقد است مجسمه را م...