داستان کوتاه خانه پدری
وقتی میگم تقصیر خودشه، قبول نمیکنی. نمیخواد باور کنه که دیگه پیر شده. اصلا چطور تنها اونجا زندگی ...
راث در آنسوی زندگی خانوادگی، زندگی حرفهای شایسته توجهی دارد. بیش از همه نویسندگان انگلیسیزبان جایزه و عنوان گرفته است، گرچه نوبل را از او دریغ داشتهاند. از ارتباطها و فعالیتهایی که مزاحم کار نویسندگیاش میشوند دوری میکرد؛ اما دوری ما از دردسر به معنای دوری دردسر از ما نیست، و راث دچار دو ازدواج ناموفق و در نیمههای ۵۰ سالگی دچار فروشکست عصبی شد.
وقتی میگم تقصیر خودشه، قبول نمیکنی. نمیخواد باور کنه که دیگه پیر شده. اصلا چطور تنها اونجا زندگی ...
فرهنگی که ما در آن بزرگ شده ایم، عشق و وابستگی، گذشت و فداکاری و بخشش را به عنوان صفات مثبت به ما مع...
سه عنوان پرفروش بازار کتاب کانادا در ماه می ۲۰۱۸ در ادامه معرفی میشود که گردآوری و ترجمه آن برعهده...
قطرات اشک از چشمان مسعود جاری شد و سرش را شور داد. نسترن با ناله و فریاد بلند ترکه پرندهها را در لا...
بچه پای پدر را میچسبد. از مرد خواهش میکنم بنشیند. نگاهم نمیکند. بعد از مکثی طولانی میگوید: میگه...
کتاب «این مردم نازنین» درواقع مجموعه خاطرات جالب و شنیدنی برخورد و تعامل رضا کیانیان بازیگر سینما با...
نسترن وحشت زده از خواب پرید و گفت: خدا دیدار دوبارهای آنها را نصیب ما کند. خواب عجیبی دیدم. در خوا...
نشست «عصری با داریوش شایگان: مروری انتقادی بر یک زندگیِ فکری» امروز، پنجشنبه ۲۴ می ۲۰۱۸ از ساعت ۱۸:...
یکی از پرفروشترین کتابهای رمان ترکیه که بیش از 500 بار در چند سال اخیر تجدید چاپ شده کتاب «ملت عشق...