دو شعر از جان اشبری با ترجمه ناصر فرزین‌فر

دو شعر از جان اشبری با ترجمه ناصر فرزین‌فر

این‌که داماد نصفه‌شب از راه برسد، یعنی چه؟ توی مراسم عروسی معطل شده بود؟ خود عروس کجاست؟ یکی از دخترها می‌گوید من خبر ندارم، فکر می‌کردم همین‌جاست. جایش که این‌جاست، کنار ما که در رکابش باشیم. ولی نمی‌شود که این‌جا باشد و هیچ‌کداممان هم خبر نشده باشیم. هنوز پیش پدر و مادرش است، شاید. داماد چیزی جا گذاشته، حلقه‌ی عروسی شاید؟

 

این مطلب درحال حاضر در دسترس نیست.

ارسال نظرات