داستان کوتاه: شبان
چارقلعه کجاست؟ اینجا شکر دره است که چار قلعه ندارد و نداشته. قلب زن به پشتاش خورد. گلویش خشکی نمو...
دانیل آراس، مورخ آثار هنری در نامهای خیالی، تابلوی «بشارت تولد مسیح» را که فرانچسکو کوسا در سال ۱۴۷۰ میلادی کشیده است، تفسیر میکند. او قبل از اینکه تفسیر خود را آغاز کند، مینویسد که حلزونی که در پایین تابلو در حال حرکت است، عظیمالجثه به نظر میرسد. اما درست که نگاه کنی، اینطور نیست؛ این باکره مقدس است که کوچک دیده میشود. او با استفاده از این آشفتگی تصویری، او استدلالی درخشان در مورد اثری میکند که در آن با قواعد پرسپکتیو (ژرف نمایی) بازی شده است تا آنچه را که این قواعد نمیتوانند نشان دهند، متجلی کند: نادیدنی.
چارقلعه کجاست؟ اینجا شکر دره است که چار قلعه ندارد و نداشته. قلب زن به پشتاش خورد. گلویش خشکی نمو...
همواره شاهد بازی بادها با زمانهها هستم. گوشم به پشت در است به پشت شیشههای ارسی. باد با زبانی روان ...
کتاب «روح و زندگی» نوشته «کارل گوستاو یونگ» از چهار فصل با عنوانهای «نظرات یونگ درباره روان»، «نظرا...
میان قسمت و پوشیدن، فاصله افتاده. قد یکعمر. تهرنگِ زردی سایه انداخته روی گونههای صورتی هانیه. لبخ...
در تعطیلیها و دورهمیها، فرصت برای بازیهای زبانی فراهم است. بازیهای زبانی شدنیاند: بازیهای زبان...
مجموعه داستانهای کوتاه «روزی در تاریکی» نوشته «الیزابت بوون»،نویسنده ایرلندی است که توسط مریم حسینی...
دکتر میرزاوزیری از الگوی عجیب اما آشنایی برمیخیزد: «بالیدن در آغوش پدر و مادری که گرچه بیسواد بوده...
گروه ادبیات هفته غزلی از سعدی را به مناسبت شب یلدا انتخاب کرده که همراه با نکتهگشایی از کتاب شرح غز...
نریمان درحالی که به نگار نزدیکتر میشد جواب داد: «اون گورخر تنها نبود؛ تنها موند! وقتی گورخرهای دیگ...