داستانهای مهاجرت: مردی که روحش را اجاره داد
«برگهای روی استخر را تمام کردی بیا ببین باز برایمان لباس فرستادند این سری پول هم رویش گذاشتند.
مصطفی به ساعت بند دستیاش فشار شدیدی وارد نمود و بدنش لرزید. ضربات پیهم چوب سخت به کف دستهایش که حتی ساعت بند دستیاش را شکسته بود، حس بدی بود که در صفحهی ذهنش حک شده بود و هرگز فراموشش نمیشد. وقتی دستش به شی جامدی تماس مییافت از خود بیخود شده تکان میخورد وآن روز را به یاد میآورد.
«برگهای روی استخر را تمام کردی بیا ببین باز برایمان لباس فرستادند این سری پول هم رویش گذاشتند.
دی.آی.ای.تی۲۰۲۱ یا DIAT2021 عنوان نمایشگاهی است که گالری هنری «اران» ERAN در مونترال کانادا برگزار ک...
ایرانیان بسیار زیادی در کانادا زندگی میکنند. خیلی از هموطنان علاقه دارند به افراد آسیبپذیر در ایر...
«به امید فردایی روشنتر» شروع قصه همراهان بدون مرزی است که پنج سال پیش در جمعی دوستانه از دانشجویان...
در میان فارسیزبانان نیز چند سالی است که شاهد راهاندازی پویشهای مختلف با اهداف متفاوت از سوی سمنه...
فرودگاه فضای غمگین و دلهرهآوری داشت. چند ماه قبل آن پرواز لعنتی سقوط کرده و برای من که حتی قبل از آ...
موافقین واکسیناسیون اجباری بر این باورند که برای کنترل پاندمی باید افراد را وادار به واکسیناسیون کرد...
دکتر بابائی درباره مسائل مختلف ایران و بهخصوص مسائل و مشکلات مربوط به شاخههای گوناگون مردم ایران، ...
دوست دختر جاماییکایم از دور برایم دست تکان داده و بسرعت خودش را در صف به من رساند. لبهایم را میان سی...
انجمن دفاع از حقوق بشر در ایران- مونترال بیش از ۳۰ سال است که در شهر مونترال پایهگذاری شده و همچنان...
کشیدن سیگار گاهی برایش اهمیت زیادی داشت. سخت کار میکرد و سیگار به او راحتی و آرامش روحیمیداد. بیو...
کانون کتاب تورنتو با برگزاری یک نشست با حضور نویسندگان «شام آخر» و «آواز نگاه از دریچه تاریک؛ ۱۲۳ رو...
روز ۷ نوامبر انتخابات شورای شهر و شهرداریها در مونترال برگزار خواهد شد اما آن چیزی که برای ما ایران...
معمولاً برگزاری کلاسهای دانشکده از نیمه اسفند به بعد تق و لق میشود اما هنوز کلاس استاد شفیعی کدکنی...