در کف هر کس اگر شمعی بدی…
سروده زیر بخشی است از داستان «اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل»، از دفتر سوم مثنوی مولانا.
ما خود را محق میبینیم که یک گاو را تلقیح مصنوعی کنیم و شیر نوزادش را از او بدزدیم، حتی وقتی که گریههای او جایی برای تردید نمیگذارد که درد میکشد. بعد شیرش را که غذای نوزادش است میگیریم و با آن از قهوه و سریال خود لذت میبریم.
سروده زیر بخشی است از داستان «اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل»، از دفتر سوم مثنوی مولانا.
خشکاندن ریههای سبز زمین و پرکردن دریاها از زباله توسط کمپانیهای فراملیتی را خاموش نظاره میکنیم و ...
چرا ما به این راحتی به دام «اخبار»ی که نه خبر بلکه شایعهای بی پایه هستند میافتیم، آنها را به دوستا...
با بزرگ شدن شهرها و کوچک شدن خانوارها، در طول روز آدمهای بیشتری را میبینیم ولی آدمهای کمتری را م...
آیا هیچگاه به این فکر کردهایم که با تمام ادعاهایی که داریم جمعیت 70 میلیون ایران حتی از یک رسانه ت...
در کتاب «جامعهشناسی خودمانی» نویسنده کتاب «حسن نراقی» معضلات و نکات شایعی از جامعه و فرهنگ ایرانی ...
اگرچه این واقعیت در نتیجه مستقیم پیشرفت تکنولوژی نیست اما روند حرکت نشان میدهد که در آیندهای نه چن...
در تعطیلیها و دورهمیها، فرصت برای بازیهای زبانی فراهم است. بازیهای زبانی شدنیاند: بازیهای زبان...
«ما ایرانیان» یکی از مهمترین کتابهایی است که برای داشتن شناخت جامعتری از جامعه ایران و فهم همه جا...