ما گناهکاریم…، دشمنی‌هایِ بی‌پایه در غیاب گفت‌وگوی واقعی در جامعه ایرانی

ما گناهکاریم…، دشمنی‌هایِ بی‌پایه در غیاب گفت‌وگوی واقعی در جامعه ایرانی

ما خود را محق می‌بینیم که یک گاو را تلقیح مصنوعی کنیم و شیر نوزادش را از او بدزدیم، حتی وقتی که گریه‌های او جایی برای تردید نمی‌گذارد که درد می‌کشد. بعد شیرش را که غذای نوزادش است می‌گیریم و با آن از قهوه و سریال خود لذت می‌بریم.

 

سردبیر |

فیلم جوکر به کارگردانی تُد فیلیپس را دیده‌اید؟ به نظر می‌‌آید یکی از معدود آثارِ سینمای جریان اصلی در سال‌های اخیر است که به اندیشه وامی‌دارد. بازیگر نقش اول آن یوکایین فنیکس Joaquin Phoenix در مراسم اسکار این هفته جایزه بهترین بازیگر مرد را از آن خود کرد. سخنرانی او در مراسم اهدای جایزه که با تشویق گسترده حاضران همراه شد بسیار تاثیرگذار است. در این دوره و زمانه که بیشتر صاحبانِ صدای بلندتر در شیپور تفرقه و تنش می‌دمند، یوکایین فنیکس از وحدت انسان سخن گفت:

«با خودم فکر می‌کنم ما احساس می‌کنیم و یا هدایت می‌شویم تا احساس کنیم که ما به دنبال چیزهای مختلفی هستیم. اما من وجوه اشتراک را می‌بینم. من باور دارم وقتی که ما درباره برابری جنسیتی، نژادپرستی، حقوقِ دگرباشان، حقوق بومیان و یا حقوق حیوانات صحبت می‌کنیم، ما درباره بی عدالتی حرف می‌زنیم.

ما درباره مخالفت با این باور صحبت می‌کنیم که یک ملت، یک مردم، یک نژاد، یا یک نوع حق داشته باشد بدون ترس از کیفر، کنترل خود را بر دیگران تحمیل و از آنها بهره‌برداری کند.

من فکر می‌کنم ما از طبیعت بریده‌ایم. بسیاری از ما گناهکاریم به خاطر نگاهِ خودمحوربینانه‌ای که به جهان داریم و باور داریم که مرکز کیهان هستیم. ما به دل طبیعت می‌زنیم و منابع آن را تاراج می‌کنیم. ما خود را محق می‌بینیم که یک گاو را تلقیح مصنوعی کنیم و شیر نوزادش را از او بدزدیم، حتی وقتی که گریه‌های او جایی برای تردید نمی‌گذارد که درد می‌کشد. بعد شیرش را که غذای نوزادش است می‌گیریم و با آن از قهوه و سریال خود لذت می‌بریم.

ما از ایده تحول شخصِ خود در هراس هستیم چرا که فکر می‌کنیم ما باید چیزی را قربانی کنیم، و چیزی را از دست بدهیم. اما انسان در اوج توامندی اش خلاق و مبتکر است. ما می‌توانیم سیستم‌هایی را برای تغییر خلق کنیم، توسعه دهیم و به کار بگیریم که برای تمامی موجودات حساس و برای محیط زیست سودمند است.»

یوکایین فنیکس سخنرانی خود را با قطعه شعری از برادرش به پایان می‌برد که در سن 17سالگی سروده بوده: «عشقِ نجات‌بخش را جستجو کن، آرامش خود از راه می‌رسد.»

هیچ یک از ما ایرانیان مونترال و کانادا از بی‌عدالتی جاری در کشورمان راضی نیستم. همه ما دلی پرخون از حجم عظیم ظلمی داریم که به زنان، روزنامه‌نگاران، فعالان مدنی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و قومی اعمال می‌شود. نکته اینجاست که هرکدام از ما زبانی برای بیان احساس و افکار خود انتخاب می‌کنیم که از دیگری متفاوت است اما این به معنی دشمنی ما با یکدیگر نیست حتی به معنی متفاوت بودن هدف نهایی ما نیست چرا که همه ما برای مردم آن سرای بلازده روزهای بهتر می‌خواهیم.

بیایید با هم حرف بزنیم به جای اینکه دعوا کنیم. بیایید نگذاریم سیاست‌مداران در پایتخت‌های شرق و غرب و میانه احساس تفرقه در هدف را به ما القاء کنند. ما دشمن هم نیستیم برعکس ما همه بر یک شاخه نشسته‌ایم، بیایید اره را کنار بگذاریم و زبان به گفت‌وگو (دیالوگ) بگشاییم. باور کنیم در آنی که درهای دشمنی را ببندیم راه رهایی خود را نشان می‌دهد و اولین گام برای پایان دشمنی پذیرش اصالت گفت‌وگو است.

ارسال نظرات