کافکا در جنوب

کوتاه درباره‌ی رمان «جنوب» نوشته‌ی بابک لک‌قمی

کافکا در جنوب

بابک لک‌قمی متولد تهران و ساکن تورنتو است و دکترای مهندسی آب و فاضلاب دارد. کتاب قبلی او «یادداشت‌هایی برآب(۱)» در سال ۲۰۱۸ منتشر شد و به عنوان اثر نخست نویسنده مورد توجه قرار گرفت و به زبان‌های فارسی و ایتالیایی هم ترجمه شد. او همچنین آثار متعددی از جستار و داستان کوتاه در نشریات معتبر آمریکای شمالی منتشر کرده است.

نویسنده: امیرحسین یزدان‌بُد

 

دومین رمان بابک لک‌قمی «جنوب» (۲) تردیدی باقی نمی‌گذارد که با نویسنده‌ای متفاوت در فضای ادبیات انگلیسی‌زبان مواجهیم. جملات کوتاه و متراکم و ساختاری که با ظرافت و به مرور فضایی آخرالزمانی و جنون‌آمیز شکل می‌دهد و در همین فاصله‌ی کوتاه پس از انتشار، نظر بسیاری از محافل ادبی آمریکای شمالی را جلب کرده.

از دید خواننده‌ی ایرانی اما، به رغم این‌که نویسنده هرگز نامی از مکان و جغرافیا نمی‌برد و به وضوح می‌کوشد از بسته شدن داستان به موقعیت ژئوپولتیک خاورمیانه طفره برود و در دام صنعت نشرِ تشنه‌ی شنیدن از «جهان سوم» نیفتد، از همان فصل اول حال و هوا و اتمسفری آشنا دارد. همه چیز به وضوح در مناطق نفتی جنوب ایران رخ می‌دهد. شخصیت اصلی داستان سفری آغاز می‌کند تا از شرایط تعاونی‌های کارگری در اسکله‌ای نفتی گزارشی تهیه کند و در همان ابتدای کار با «آیین زار» در نواحی هرمزگان و قشم مواجه می‌شود. مراسمی که در باور عامه برای خروج ارواح شرور از جسم فرد مبتلا که او را «اهل هوا» یا «هوایی» می‌نامند اجرا می‌شود و در ترکیبی از باورهای خاص ساحل‌نشینان و آموزه‌های شمنی، بخشی از میراث فرهنگی نقاط جنوبی ایران است.

هنگام خواندن بیست صفحه‌ی اول رمان، گمان می‌کنید وارد جهان داستانی ناصر تقوایی و غلامحسین ساعدی شده‌اید، اما روند داستان به سرعت شکلی دیگر می‌گیرد. این سکوی پرتاب آشنا برای ما ایرانی‌ها، به سرعت تبدیل به خوانشی ویژه و غیرهالیوودی از دنیایی آخرالزمانی تحت مدیریت نظامی تمامیت‌گرا داستان را وارد فضایی کافکایی و پر از اضطراب می‌کند که از هر گوشه و کنار آدم‌ها در حال جاسوسی و بازرسی یکدیگرند. با تمام این‌ها، همه‌ی این فضاسازی از ورود به عرصه‌های مصداقی سیاسی، آگاهانه و با طراحی دقیق پلات دور می‌ماند.

داستان در لایه‌هایی جداگانه همزمان رابطه‌ی رو به فروپاشیِ عاشقانه‌ی شخصیت اصلی و همسرش را پی‌ می‌گیرد و همه‌ی این پیچیدگی با تم آشنای جستجوی پدر گم‌شده توسط فرزندش به نهایت پیچیدگی و در عین حال هارمونی می‌رسد. جنوبِ لک‌قمی جایی‌ است که به تمام تعاریف ویرانشهر وفادار می‌ماند و در عین ساختار مینی‌مالیستی‌اش دغدغه‌ی بزرگی را مطرح می‌کند؛ بحران رو به گسترش آب‌وهوا و شرایط اقلیمی در جنوب ایران پیش‌رانه‌ی اصلی درون‌مایه‌ی داستان است، جایی که مادران نگران تامین آب آشامیدنی برای فرزندان‌شانند و مرگ و بیماری بر سراسر داستان سایه انداخته.

لک‌قمی با این رمان به ترکیبی مناسب و به گمان من کم‌یاب دست‌یافته. او بی‌ که در دام کلیشه‌های اگزوتیکِ بیفتد و گرفتار انتظار مخاطب غربی از نویسنده‌ای ایرانی-کانادایی بشود، عناصر ایرانیِ روایت و اثر انگشت «جریان داستان جنوب ایران» را با استانداردهای داستان امروز جهان و در زیرلایه‌های تکنیک به هم بافته و این رمان متفاوت و پر از ظریف‌کاری را پیش روی مخاطب گذاشته. نثر درخشان اثر و لحن شاعرانه و ضرباهنگ کوتاه و وزین کلمات رمان را به اثری کندخوان تبدیل می‌کند. جملات بسیاری خواهید یافت که می‌شود زیرشان را خط کشید و دوباره نگاهشان کرد. ویژگی‌ای که در هیاهوی صنعت نشر و تولیدات سرگرم‌کننده‌ی ادبیات داستانی آمریکای شمالی کم‌کم به فراموشی سپرده می‌شود.

 

1. South (Dundurn Press, 2023)

2. Floating Notes (Tyrant book, 2018)

ارسال نظرات