داستانک؛ جبر است یا اختیار
روزنامههای کیهان و اطلاعات آن روزها اسامی قبولشدگان را اعلام میکردند و آن روز ساعتی زودتر از زیر ...
سالها قبل زمانی که تنها یک سال از شروع زندگی جدیدم میگذشت به همراه همسرم تصمیم به خرید خانه گرفتیم و تنها بعد از گذشت دو ماه ما در خانه رؤیایی که فکر میکردیم دیگر بهترین جای دنیاست و قرار است در آن بچههایمان را بزرگ کنیم، بودیم؛ اما دست تقدیر ما را به مهاجرت و آمدن به مونترال برای داشتن زندگی بهتر واداشت.
روزنامههای کیهان و اطلاعات آن روزها اسامی قبولشدگان را اعلام میکردند و آن روز ساعتی زودتر از زیر ...
زمانی که درباره مادربزرگش حرف میزد، اشک پهنای صورتش را فراگرفته بود و شانههایش میلرزید. همیشه او ...
هیچچیز در وجود آن پسر وحشتناک به نظر نمیرسید: هیچ هالهای از درد در او دیده نمیشد: این حافظه ماند...
غروب روز جمعه پنجم آوریل نمایش یک رویای خصوصی در تئاتر مزونوف مجتمع هنری Place des Arts در مونترال ا...