وقف علمی یک فرهنگ ریشهدار ایرانیست
زمانی که درباره مادربزرگش حرف میزد، اشک پهنای صورتش را فراگرفته بود و شانههایش میلرزید. همیشه او ...
روزنامههای کیهان و اطلاعات آن روزها اسامی قبولشدگان را اعلام میکردند و آن روز ساعتی زودتر از زیر چاپ بیرون آمده بود. بچهها پول روزنامه را میدادند و سریع آن را باز میکردند. یکی روزنامه را روی کاپوت ماشین پارک شده در کنار خیابان بازکرده بود و دیگری با دستان لرزانش در روزنامه دنبال اسمش میگشت. فرهاد که طاقت را ازدستداده بود همانجا روی زمین نشست، آن را گشود و انگشتش را از بالا تا پایین روی اسامی کشید. اسمش را ندید ...
زمانی که درباره مادربزرگش حرف میزد، اشک پهنای صورتش را فراگرفته بود و شانههایش میلرزید. همیشه او ...
هیچچیز در وجود آن پسر وحشتناک به نظر نمیرسید: هیچ هالهای از درد در او دیده نمیشد: این حافظه ماند...
غروب روز جمعه پنجم آوریل نمایش یک رویای خصوصی در تئاتر مزونوف مجتمع هنری Place des Arts در مونترال ا...