لارنس، در «درخت اسکلت»، داستان دو دوست و تلاش‌شان برای زنده ماندن در بیابان آلاسکا می‌گوید. این داستان بر محور استقامت و دوستی، آن هم در ناحیه خشن آلاسکا شکل می‌گیرد؛ جایی که تراژدی، با فاجعه یک تصادف، سرنوشت دو پسری را به هم گره می‌زند که یکدیگر را دوست ندارند.
نویسندگان مجازند فقط واژه‌هایی را شکسته بنویسند که شکل گفتاری‌شان در مقایسه شکل نوشتاری‌شان هجای کمت...
حمید متبسم، آهنگساز و نوازنده تار و سه‌تار ۲۴ مرداد سال ۱۳۳۷ در مشهد و در خانواده‌ای اهل موسیقی به د...
مدت‌ها بود که هرروز صبح کتابش را روی میزم می‌دیدم. عنوانش من را با خود به خلاء می‌برد، نمی‌فهمیدم که...
سال‌ها قبل زمانی که تنها یک سال از شروع زندگی جدیدم می‌گذشت به همراه همسرم تصمیم به خرید خانه گرفتیم...
روزنامه‌های کیهان و اطلاعات آن روزها اسامی قبول‌شدگان را اعلام می‌کردند و آن روز ساعتی زودتر از زیر ...
شهر مونترال هر سال پذیرای جمعیت روزافزونی از دانشجوهای فارسی‌زبان است که پس از طی راه پرفرازونشیب تر...
زمانی که درباره مادربزرگش حرف می‌زد، اشک پهنای صورتش را فراگرفته بود و شانه‌هایش می‌لرزید. همیشه او ...
هیچ‌چیز در وجود آن پسر وحشتناک به نظر نمی‌رسید: هیچ هاله‌ای از درد در او دیده نمی‌شد: این حافظه ماند...
غروب روز جمعه پنجم آوریل نمایش یک رویای خصوصی در تئاتر مزونوف مجتمع هنری Place des Arts در مونترال ا...
