«اعتماد» کتابی از نویسنده مشهور آمریکای لاتین «آریل دورفمن» رمانی كم حجم است که بیمقدمه و از وسط ماجرا شروع میشود: «ھمین كه زن پا به اتاق 242 میگذارد، تلفن به صدا در میآید…»
داستان درباره زنی آلمانی است که نامزدش در دوران هیتلر و نازیها از آلمانها فرار کرده است و در فرانسه علیه او میجنگد و جزو نهضت مقاومت شده است.
زن، نامهای از مارتین، نامزدش دریافت میکند که از او میخواهد به پاریس بیاید، اما وقتی زن به پاریس میرسد با مرد ناشناسی روبهرو میشود که خود را دوست مارتین معرفی میکند و نزدیک 9 ساعت با او تلفنی صحبت میکند. همین، شک ماموران مخفی و کارکنان هتل را برمیانگیزد و…
بیشتر داستان در قالب مکالمههایی میگذرد که این 2 نفر، یعنی سوزانا و ماکس با یکدیگر دارند، اما در کنار آن گاهی خود نویسنده هم وارد داستان میشود و تردیدهایش را درباره چگونگی رقم زدن سرنوشت شخصیتهای داستانش ابراز میکند. داستان بشدت جذاب است و از همان لحظه اول شما را با خود درگیر میکند؛ چون آدمهای این داستان همگی درگیر اعتماد کردن یا نکردن به یکدیگرند. در نتیجه، خود شما هم نمیدانید که باید به چه کسی اعتماد کنید و حرف چه کسی را باور کنید و همین بر تعلیق داستان اضافه میکند.
پایه و اساس رمان اعتماد بر رویا استوار است. انسانی که برای گریز از تلخی و ناامنی دوران جنگ به خوابهای خویش پناه میبرد. خواب پناهگاه آرام و مطمئنی برای فراموش کردن و جدا بودن از زندگی رنج آور است. آن خوابی که همواره با آرزوی دلنشین همراه است. آنچه رمان اعتماد را جذاب میکند تبدیل رویا به واقعیت و ایجاد تردید و ابهام در واقعی یا رویاگونهبودن داستان است.
به گفته مترجم کتاب، در این رمان، ما با جهانی روبهرو میشویم که یکسره در هالهای از ادعاهای راست و دروغ که اثبات هیچ کدام برایمان میسر نیست پوشیده شده. هویت آدمها از زبان کسانی بیان میشود که ما خودشان را نمیشناسیم و نمیدانیم آیا حتی آن چه درباره خود میگویند راست است یا نه. از سوی دیگر، سرنوشت شخصیتها به این بسته است که خواه ناخواه آنچه را که میشنوند باور کنند، زیرا جز صدایی که از جایی ناشناخته و از دهانی ناشناخته میشنوند، پناه و راهنمایی در این دنیای آکنده از دشمن ندارند. جدا از این، در این کتاب صدا یا صداهایی هست که خواننده بیآن که خود بخواهد ناچار است آنها را بشنود و به آنها اعتماد کند وگرنه قادر به پیش رفتن در داستان نیست. باز شدن کلاف پیچیده آدمها و روابط میان آنها، بیش از هر چیز بستگی به باور ما یا بهتر بگویم اعتماد کردن ما به راویان غیرقابلاعتماد دارد.
آریل دورفمن از شناختهشدهترین چهرههای نسل بعد از شکوفایی ادبیات آمریکای لاتین است. دورفمن اگرچه در آرژانتین متولد شده (در سال 1942) اما بعد از چند سالی به شیلی میرود و از اینرو نویسندهای شیلیایی محسوب میشود. در میان آثار دورفمن، طیف وسیعی از گونههای ادبی و نوشتاری مثل رمان و نمایشنامه و شعر و سفرنامه و مقالات سیاسی و نقد ادبی و… دیده میشود. اما گذشته از نمایشنامه «مرگ و دوشیزه» که پولانسکی هم فیلمی بر اساس آن ساخته، او بیشتر به واسطه آثار داستانیاش شناخته شده که یکی از آنها رمان اعتماد است.
بخشی از متن کتاب:
آیا اصلا چنان كه به یادش میآری وجود داشته است؟…
از آن شخص دیگر چیزی نمیدانی. در این مرحله حتی وجود او قطعی نیست. اگر به راستی وجود داشته باشد، مردی كه سعی دارد تماشا كند، علاقهای به نوشتن داستان آنھا ندارد. او نقشهھای دیگری برای آن دو دارد…
این کتاب را میتوانید از کتابخانه نوروززمین به امانت بگیرید.
عنوان: اعتماد
نویسنده: آریل دورفمن
مترجم: عبدالله کوثری
انتشارات: ﺁگه
نوبت چاپ: چهارم
تعداد صفحات:۱۸۱
ارسال نظرات