معرفی دو مقاله درباره‌ی شعر فارسی؛

بحثی درباره ترجمه‌ناپذیری شعر؛ و محدودیت‌های روزافزن شعر عروضی

به همراه ترجمه‌ی چکیده‌ی آن‌ها

بحثی درباره ترجمه‌ناپذیری شعر؛ و محدودیت‌های روزافزن شعر عروضی

اگرچه گوته که اولین بار Weltliteratur (ادبیات جهان) را مطرح کرد، از شعر فارسی الهام گرفته بود، نظریه‌پردازان متاخرِ ادبیات جهان عمدتاً آن را نادیده گرفته‌اند. شعر فارسی برای صدها سال در گستره‌ای وسیع از غرب، مرکز و جنوب آسیا رونق داشت، اما با وجود این نفوذ و رواجِ فرامنطقه‌ای، الگوی غالب ادبیات جهان به عنوان ادبیاتی که در ترجمه پیشرفت می‌کند، در برابر آن و دیگر ادبیات تغزلی پیش کشیده می‌شود. این مقاله با کاوش در غزلی از مولانا، ناتوانی ترجمه را در انتقال آنچه که ازرا پاوند ملوپویا و لوگوپویای شعر خوانده است، بررسی می‌کند. مقاله همچنین به غزل معاصری از سیمین بهبهانی نیز با دقت نظر می‌اندازد تا بحث‌های جدلی درباره «ترجمه‌ناپذیری» شعر را بررسی کند و نشان دهد که چگونه فونوپیا و دیگر جنبه‌های شعر تغزلی می‌توانند در ترجمه زنده بمانند و حتی بسط یابند. این مقاله با پیشنهاد موضعی ظریف‌تر که می‌تواند هم ضرر و زیان و هم سود را مدنظر قرار دهد، استدلال می‌کند که «ادبیات جهانی» باید مشخصه‌های ادبی تطبیقی را در خود بگنجاند تا برای شعر تغزلی فارسی و دیگر انواع شعر تغزلی مناسب باشد.

Ramazani, J. (2019). Persian Poetry, World Poetry, and Translatability. University of Toronto Quarterly 88(2), 210-228. https://www.muse.jhu.edu/article/732558.

الزامات عروضی شعر فارسی بسیار محدودکننده است. به طور سنتی، سختیِ سیستم عروضی با انعطاف‌پذیری بالا در زبان شعر از نظر واژگان، واج شناسی، و مورفوسنتکس (صرفی- نحوی) جبران می‌شد. این مقاله با استفاده از داده‌های آماری از دوره‌های مختلف شعر فارسی، استدلال می‌کند که میزان انعطاف‌پذیری در زبان به کار رفته در شعر عروضی فارسی در حال کاهش مداوم بوده است و به سمتی می‌رود که احتمالا یک بحران زبانی برای شعر عروضیِ فارسی باشد. این پژوهش ریشه‌های زبانی و فرازبانی انعطاف‌پذیریِ اولیه‌ی زبان شعری و تغییرات بعدی آن را بررسی می‌کند و نشان می‌دهد که برخی از گرایش‌های اخیر را در شعر فارسی می‌توان تا حدی واکنش‌هایی به این بحران بالقوه تلقی کرد.

Mazdeh, M. M. (2021). Linguistic Change and the Future of Metrical Persian Poetry. Iranian Studies, 54(5–6), 737–768. https://doi.org/10.1080/00210862.2020.1777391

 

 

ارسال نظرات