بانو زن، شاعر ایرانی-کانادایی: وقتی فرهنگ و سیاست را از شعر حذف کنید چیزی نمی‌ماند

بانو زن، شاعر ایرانی-کانادایی: وقتی فرهنگ و سیاست را از شعر حذف کنید چیزی نمی‌ماند

برای «بانو زن»، شاعر ایرانی-کانادایی، شعر جزء ذاتی انسان بودن است. او به رسانه‌ی کانادایی «the gauntle» گفته که شعر، افکار و احساسات انسان‌ها را در مرکز قرار می‌دهد، نه داستانی که برایشان پیش آمده. به همین دلیل هم شعر بسیار توانمند است و رسانه‌ی مناسب‌تری است در مبارزه‌های انسانی.

این نکته‌ی اساسی در کار زن هویداست، چرا که شعر و سیاست پیوندی تنگاتنگی در کار او دارند. او در گذشته درباره‌ی اعتراض‌های ایران صحبت کرده و به تجربه‌اش به عنوان شاعری که زندگی در تبعید را انتخاب کرده، پرداخته است.

بانو زن می‌گوید که امروز شعر در آمریکای شمالی و غرب از دو سرچشمه‌ی سیاست و فرهنگ که در طول قرن‌ها از آن سیراب می‌شده، خالی گشته است. وقتی فرهنگ و سیاست را از شعر حذف می‌کنید اساسا چیز مهمی نمی‌گویید. چرا مردم شعری را بخواهند که حرفی برای گفتن ندارد؟ او خاطرنشان می‌کند که در گذشته این نویسندگان به شدت سیاسی بودند که در غرب مهم بودند و این دوباره باید احیا شود.

زن می‌گوید که هویت یک ملت، شیوه‌ی زندگی‌اش و نگاهی که به خود دارد، تجلی قرن‌ها مبارزه و نهادهایی است که در شکل دادن به هویت و جهان‌بینی آن ملت نقش داشته‌اند.

او از این نتیجه می‌گیرد که شعر جزء جدایی‌ناپذیر هر فرهنگ یا ملتی است و سیاست هم بخشی از آن است.

زن می‌گوید: «ما نمی‌دانیم کی هستیم. شعر می‌خوانیم تا بدانیم کی هستیم. حال اگر شعر به چیزی اشاره نکند، آن چیزی که ما را به ملتی که هستیم بدل کرده، پوچ است. برای شاعران یا دانشجویان جوان، مسئله‌ی هویت مسئله‌ای پیچیده است، و هنر اغلب می‌تواند به درک آن چه برایتان مهم است یاری دهد.»

زن خاطرنشان می‌کند که مخاطبان آمریکای شمالی شعر فارسی و دیگر آثار ترجمه را کم می‌خوانند. ترجمه‌های خوب هم البته سخت پیدا می‌شود. او می‌گوید: «برای این که ترجمه‌ای بتواند جادو، زیبایی و ژرفای نسخه‌ی اصلی را منتقل کند، عوامل بسیاری در کار است.»

او توصیه می‌کند که باید تا جایی که می‌توانیم ترجمه‌های مترجمان خوب -آنهایی که به شعر وفادارند، هم در محتوا و هم در شکل- را بخوانیم.

پیوند شعر فارسی با موسیقی پیوندی دیرینه است. زن می‌گوید که در موسیقی سنتی ایران عموما ترانه‌سرایی در کار نیست، چراکه بر اساس شعر شاعرانِ مطرحی چون حافظ و مولانا آهنگ‌سازی می‌شود.

زن می‌افزاید که همچون موسیقی، شعر هم بیشتر بر احساسات متمرکز است تا روایت.

زن به کسانی که می‌خواهند یک رویداد شعری راه بیندازد، توصیه می‌کند که رویداد موجود شهر خود را بررسی کنند و سپس با کشف کمبودها یا شکاف‌ها در پر کردن آن شکاف یا رفع کمبوها بکوشند. هنگامی هم که شروع کردند، باید بدانند که به ارتباطات و انرژی بسیاری نیاز هست. اگر کسی به گرد آوردن مردم باور داشته باشد، باید بداند چیزی زیباتر از این نیست.

زن در سال ۲۰۱۲ «شب شعر» را در تورنتو راه انداخت که فضایی متکثر برای شاعران از گروه‌های گوناگون بود. او می‌گوید: «رویای من برای شب‌ شعر این است که تا آنجا که ممکن است فرهنگ‌ها و سبک‌های ادبی مختلف را در بر بگیرد. به‌عنوان مهاجر، احساس می‌کردم که باید کاری انجام شود تا صحنه ادبی فراگیرتر و متنوع‌تر شود.»

زن مفتخر است که از فرهنگی می‌آید که به دلیل سنت غنی ادبی خود شهره‌ی عالم است. از حکیم فردوسی تا خیام و مولانا و سعدی و حافظ، زبان فارسی سرشار از شاعرانی بزرگ است که آثارشان الهام‌بخش میلیون‌ها نفر در سراسر جهان بوده‌اند. در حالی که زن خود را به عنوان وارث این سنت می‌شناسد، او همچنین مشتاق است تا صدای اصلی خود را گسترش دهد. این خودسازی در نام او مشهود است.

او می‌گوید: ««بانو» در فارسی خطاب احترام‌آمیزی است به معنای «خانم». «زن» هم که به سادگی به معنای «زن» است. من این نام را زمانی انتخاب کردم که در حال نوشتن یک‌رشته شعر عاشقانه بودم و احساس کردم که با صدایی غیر از صدای خودم می‌نویسم، صدایی عاقلانه‌تر و پخته‌تر.»

زن که به تازگی در دانشگاه آلبرتا به عنوان نویسنده‌ی مقیم (Writer-in-Residence) پذیرفته شده از این تجربه به عنوان تجربه‌ای ارزشمند یاد می‌کند.

او اینک به دنبال حامی مالی برای جُنگ جدید و پیشگامانه‌ای با نام «زن، زندگی، آزادی: شعرهایی برای انقلاب ایران» است. او همچنین از شاعران خواسته که برای این جنگ شعر بفرستند و آخرین مهلت ارسال هم ۱۵ مارس ۲۰۲۴ است.

برای آشنایی بیشتر با فعالیت‌های این شاعر ایرانی-کانادایی می‌توانید به اینستاگرام وی مراجعه کنید.

ارسال نظرات