گروه ادبیات هفته همانطور که شما خوانندگان عزیز صفحات ادبی هفته میدانید، کمی کمتر از حدود دو سال پیش، باب مطلب دنبالهداری را گشودیم زیر عنوان «ادبیات و مهاجرت» که هم به ادبیات فارسیزبان و اُدبای فارسیزبان در کانادا میپردازد و هم به آثار ادبی و داستانیِ مرتبط با مهاجرت در ایران. گفتوگوهای متعدد ازجمله با نیلوفر احمدی، نیّره دوستی، فریبا کلهر، استاد مهرانِ راد، جناب مهدی فلاحی، سایه اقتصادینیا، مهسا فرجامی، امیر خادم و پروندهای مفصل در باب بهروز بوچانی از آن جمله بود و بسیار هم مورد لطف و استقبال شما عزیزان قرار گرفت. در گامِ بعد و طی بیش از هفت شماره، به شکلها و مناسبتهای مختلف به اهمیت تولیداتِ صوتی بهویژه «پادکست» در کاربردیکردن ادبیات پرداختیم. آنچه در این شماره میخوانید، حاصل همسخنیِ ما با فعال فرهنگی شهرمان مهسا محبیفرد است. او فعالیتهای فرهنگی متعددی دارد و ازجمله در جایگاه میزبان و تولیدکننده و گوینده گروه ترویج کتاب «سبکیِ لذتبخش خواندن»، «باشگاه کتاب مونترآل» و صفحات «معرفی کتابهای نوروززمین» در هفته، برای اهل مونترآل شناختهشده و مورد تحسین است. تازهترین کار او یعنی همین گروه ترویج کتاب «سبکیِ لذتبخش خواندن» مناسبت مغتنمی بود تا با او درباره علایق و زیست فرهنگیاش، به گفتوگو بنشینم که امیدوارم فرهنگدوستان بیشتری را با «سبکیِ لذتبخش خواندن» آشنا کند و سبب شود آن را پی بگیرند. |
با سلام و سپاس از وقتی که در اختیار «هفته» میگذاری. برای شروع لطفاً خود را برای مخاطبان ما معرفی بفرما.
مهسا محبیفرد: مهسا هستم، سن را که بهطور حتم نخواهم گفت! در رشتهٔ کامپیوتر (نرمافزار) در مقطع کارشناسی و فنآوری اطلاعات در مقطع ارشد در ایران تحصیل کردم، پنج سال است که به کانادا مهاجرت کردم و در حال حاضر شاغل به کارِ برنامهنویسی هستم.
مهسا جان چه شد که برای زندگی و کار به اینسوی جهان آمدی؟
مهسا محبیفرد: آمدم ببینم اینور دنیا چه خبر است اگر متفاوت است و دوست دارم، در یک کشور دیگر زندگی و «خودم» را تجربه کنم! و تا الآن که دوست داشتم چون زندگی در اینجا توانسته جنبههایی دیگر از خودم را به من نشان بده.
بارقههای کارِ فرهنگی و بهویژه ادبیات و کتاب از کجا به سراغت آمد؟
مهسا محبیفرد: من کتابدوستیم را مدیون مادرم هستم، از کودکی کیهان بچهها که مادرم برام میخرید یادم است تا نوجوانی کتابهای روانشناسی و توسعه فردی که بهم پیشنهاد میداد. یادم میآید از همان نوجوانی کتابهایی که من میخواندم را مامانم هم با من میخواند و راجع بهشان صحبت میکردیم و مامانم از همان اول به من میگفت کتابخانه خودت را باید داشته باشی. کتابهای من برای خودم هست و تو آگه میخواهی میتوانی برای خودت بخری و اینجوری کتاب شد جز ثابت سبد کالای من. لذتبخشترین لحظات برای من پرسه زدن در کتابفروشیهای انقلاب بود. تا قبل از مهاجرت و مخصوصاً بعد از نوجوانی ادبیات نمیخواندم، علاقهام روانشناسی بود.
برای اولین بار یکی از دوستانم کتاب کوری را بهم معرفی کرد و گفت بخر بخوان خوشت نیامد من پولش را میدهم. از همانجا درِ این «سرزمین عجایب!» به روی من باز شد و فهمیدم همه مفاهیمی که من بهشان علاقهمندم توی این دنیای جدید هم پیدا میشود چهبسا بسیار شیرینتر و لذتبخشتر.
ایران که بودم در سالهای آخر چند تا دوست داشتم که در مورد کتابها با هم گپ میزدیم. وقتی آمدم مونترال بعد از فراغت بال از درس و پیدا کردن کار این خلأ آزاردهنده شد.
با ایده از گروههای میتآپ اینجا و باشگاههای کتاب و با هدف دورهم جمعکردن آدمها برای گپ و گفت درباره کتابها و لذت شنیدن دیدگاههای مختلف درباره کتابها، امکان تغییر ذائقهٔ کتابخوانی با ورود یک ژانرها یا موضوعاتی که هیچوقت ورود نکردم برای متفاوت فکر کردن خودم و ایجاد علاقه به کتابخوانی برای سایرین، با همکاری دو تا از دوستان (سارا و مهناز) باشگاه کتاب مونترال را در دسامبر ۲۰۱۸ یا یک گروه تلگرام و یک گروه میتآپ راهاندازی کردیم.
در کنارش امکان بهرهگیری از ردههای شما (فرشید سادات شریفی) عزیز و آشنایی بیشترم با ادبیات فراهم شد و با مجله هفته برای صفحه مرور کتاب همکاری کردم و بعد هم امکان فعالیت فرهنگی بیشتر از طریق بنیاد فرهنگی نوروززمین بهخصوص هماهنگی امور کتابخانهاش تا این لحظه برام فراهم شد.
در اینهمه شاخههای مختلف کار و کوششت چه شد که این مسیر به «سبکیِ لذتبخشِ خواندن» رفت؟
مهسا محبیفرد: کتاب همیشه یکی از علاقهمندیهای من بوده و بهترین یارم، بارها در شرایط سخت دست من را گرفته و بلند کرده میتوانم بگویم به جورایی برام مقدس است! بهش احساس دین میکنم، همیشه فکر میکنم چطور بعضیها خودشان را ازش محروم میکنند و اجازه نمیدهند کتابها باهاشان حرف بزنند و به جانشان بنشینند.
بعد فکر کردم چهکاری میتوانم انجام بدهم که آدمها لذت بردن از قصههای بچگی مادربزرگها دوباره یادشان بیاید. اینکه باور کنند ما با کتابها داریم خودمان را میخوانیم.
فکر کردم در کنار همه کانالها و سایتهای بسیار مفید معرفی کتابها شاید مرور کتابهایی درباره خود کتابها و خواندن اولازهمه به خودم و بعد شاید به دوستان دیگر درک بهتری از چرایی و چگونگی خواندن بده.
اینکه بدون توجه به سرانه مطالعه، آن ذوق و هوس خواندن و لذت غرق شدن توی دنیای متن را دوباره بهمان برگرداند.
تصمیم گرفتم یک کانال راهاندازی کنم و همانطور که خودم فصلهای مختلف این نوع از کتابها را میخوانم آن را با بقیه هم به اشتراک بگذارم. سعی کنم دغدغههای کتاببازها و عدم گرایش غیر کتاببازها را با کمک کتابهایی درباره خود کتابها و تجربهی خوانندههاشان هم خودم بفهمم و هم به اشتراک بگذارم.
ساختار و بخشهای کار چیست و تا کی ادامه دارد؟
مهسا محبیفرد: فعلاً با منابعی که پیدا کردم ادامه میدهم، با کتابهایی درباره کتابها و خواندن مثل رمانها یا فیلمهایی که محوریتشان کتاب هست، کتابهایی دربارهی چی و چطور خواندن، تجربه و دغدغهی خوانندهها، روشهایی برای خواندن لذتبخشتر، کاربردهای کتاب، دلایل اثربخشی ادبیات و روشهای ترغیب بیشتر خودمان به خوب و مؤثر و لذتبخشترخواندن نهفقط با جملاتی مثل کتاب یار مهربان، که صدالبته درست هستند ولی کمی عملیتر و ملموستر.
سعی کردم مطالب مفید کتابهایی که مرور میکنم را تا حدی ارائه بدهم که شنوده لزوماً کار دیگر نیاز نداشته باشد انجام بدهد بهجز بررسی موضوع در ذهنش و میزان تطابقش با خودش مگر علاقه شخصیاش باشد برای مطالعه بیشتر که برای همین هم اطلاعات کتابهایی که مرور میکنم را هم بهعنوان منبع در کانال میگذارم.
و تا زمانی که احساس کنم هنوز حرفی برای گفتن دارم و عمری باقی باشد ادامه میدهم.
لطفاً در جایگاه کسی که بهنوعی مروّج نگاه دقیقتر به کتاب و ادبیات هستی، به نظرت چرا «پادکست» اینهمه مهم و مقبول و اثربخش شده و از کی کارت را در پادگیرها عرضه خواهی کرد؟
مهسا محبیفرد: به نظر من امکان دسترسی سریع به اطلاعات در عصر اینترنتی یکم ما را کمحوصلهتر کرده و خیلی برایمان جذاب نیست وقت زیادی بزاریم و مطالب طولانی هرچند مفید را بخوانیم، ترجیح میدهیم مطلب و چهبهتر خلاصه آن را بشنویم بهخصوص از طریق پادکست که حتی این امکان را میدهد که از وقت مردهمان استفاده مفید کنیم. مثلاً وقتهایی که امکان مطالعه نداریم، وقتی که پشت فرمان هستیم یا داریم پیادهروی میکنیم یا توی مترو و اتوبوس هستیم، میتوانیم محتواهای موردعلاقه و مفیدی که دوست داریم را گوش بدیم. خیلی وقتها با صدای دلنشین گوینده و یک آهنگ زیبا در وسط گفتارها انگار از آن فضایی که درش هستیم وارد دنیای جذاب دیگری میشویم.
پادکست با امکان گوش دادنشان در هرکجای دنیا خیلی بیشتر از کتابها مرزها را برداشته است، هرکجای کره زمین هرکسی فکر میکند حرفی برای گفتن دارد میتواند آن را سریع و راحت و با هزینه بسیار اندکتر از چاپ و نشر کتاب به گوش بقیه برساند و این فوقالعاده است.
من هم چند تا اپیزود دیگر را جلو ببرم، کار کردن با نرمافزارهای مربوطه برای بالا بردن کیفیت صدا را هم آموزش ببینم، ارائه اپیزودها در پادگیرها را شروع خواهم کرد.
تولید و تداوم، بهویژه پادکست هزینهبَر است. قرار است چطور هزینههایش را تأمین کنی و سهمِ حمایتهای فرهنگیِ دولت و یاریهای مردمی را در پیشبردِ کار چگونه میدانی؟
مهسا محبیفرد: واقعیتش چون شغل دیگری دارم اگر خیلی هزینهها بالا نباشد برای شروع از عهده پرداختش احتمالاً برخواهم آمد ولی برای ادامه اگر هزینهها سنگین بشود به دنبال حمایتهای فرهنگیِ خواهم بود.
یاری دوستان به من در حال حاضر گوش دادن به اپیزودها و بازخورد دادن و در صورت مفید یافتنشان معرفی به سایر دوستان میتواند باشد.
لطفاً از راههای مختلف شنیدنِ و خواندن تولیداتت در «سبکیِ لذتبخش خواندن» و دسترسی به آرشیوِ آن نیز برای ما بگو.
مهسا محبیفرد: در حال حاضر دوستان از طریق کانال تلگرامی «سبکی لذتبخش خواندن» میتوانند من را بشنوند و بخوانند، زمان ارائه در پادگیرها هم را از طریق همین کانال اطلاعرسانی میکنم.
https://t.me/TheEnjoyableLightnessOfReading
ارتباط دوسویهٔ مهاجرت با این کوشش آهسته و پیوسته شما چه بوده؟ به تعبیر دیگر: تأثیرش را بر زندگیِ خود و همزمان در جامعه چه میدانی؟
مهسا محبیفرد: همانطور که اشاره کردم مهاجرت برای من مواجه بیشتر با ادبیات و افراد فعال بیشتری را در این حوزه فراهم کرد.
من تازه از دنیای کتابهای روانشناسی وارد ادبیات شدم که مهاجرت کردم و مهاجرت وجوه ناشناخته وسیعتری به روی من باز کرد.
یادم میآید که یکی از اولین ذوقهای من، بعد از ورود به کانادا اولین کتابی بود که از آمازون سفارش دادم و رسید در خانه.
یکی از لذتهای مهاجرت برای من دسترسی آزاد به منابع و کتابهاست. دسترسی رایگان به کتابخانهها. همین الآن من چند تا کتاب مرتبط با موضوعات کانالم را با یک کلیک در کیندل دارم و این محشر است!
و همینطور فراغت بال بیشتری که مهاجرت به دلیل احساس امنیت بیشتری که به وجود میآورد و کمک کرده بتونم وقت بیشتری برای علاقهمندیهایم بگذارم و حتی بتونم آنها را به اشتراک بگذارم.
همین فضای آزاد، امن و پر از امکانات فرهنگی میتواند جامعه شادتر، غنیتر، آرامتر و با رضایت درونی بیشتری را برای اعضایش که ما جز آن هستیم فراهم کنه.
برنامههای آیندهات چیست؟
مهسا محبیفرد: برنامه پارسالم باشگاه کتاب بود، برنامه امسالم همین کانال و پادکست. فعلاً سعی میکنم اینها را باانرژی و باکیفیت ادامه بدهم و شاید برای سال بعد در دنیای بدون کرونا، پروژهٔ جدیدی شروع کردم (امیدوارم).
و سخن پایانی ناگفته؟
مهسا محبیفرد: سخن پایانی اینکه لطفاً من را گوش بدین و با نظرات و پیشنهادهایتان یاریام کنید باکیفیتتر ادامه دهم. ممنون.
مهسای گرامی، ممنون از وقتی که به «هفته» دادی.
مهسا محبیفرد: ممنون از شما فرشید عزیز برای توجه همیشگیتان به فعالیتهای فرهنگی و حمایت از آنها، فعلاً تا مرور یک فصل دیگر از یک کتاب دیگر در کانال.
ارسال نظرات