شعری به‌مناسبت سال‌قتلِ ژینا

شعری به‌مناسبت سال‌قتلِ ژینا

مدوسا، شعری از لوئیس بوگان (برگرفته از کتاب پیکره‌ی این مرگ، ۱۹۲۳)، ترجمه علی ثباتی، به‌مناسبت سال‌قتلِ ژینا

به خانه آمده بودم، از میان درختانی، همه‌غار

رخ‌به‌رخِ آسمانِ صاف.

هرچه در جنبش، آویخته ناقوسی، آماده‌نواز،

آفتاب و پرتوهاش در عبورِ دایره‌وار.

 

وقتی که دیدگانِ عور، روبه‌روم

و گیسوانی هِسّه‌کِشان،

عَلَم شدند پشت پنجره‌ای، از آن‌سوی در نمایان.

چشمانِ درشت و درندشت، مارانِ پیشانی‌نشین

پیکری یافتند توی هوا.

 

صحنه‌ای‌‌ست این، درگذشته تا به ‌ابد.

دیگرش نه هرگز تاب‌وُتبی.

نه عاقبتِ کار هرگز نورافزای این صحنه،

 و نه باران‌ او را روشنی‌پوشان،

 

تاهمیشه شُرّه‌کنان، آبِ بی‌آبشار،

و ناقوسِ کژ، مانده از نوا.

 تا همیشه رویان، علف

در عمق زمین

تا که علوفه شود.

 

و خواهم ایستاد سایه‌‌وار، من

در زیر این روزِ بزرگِ وزین،

دیده‌ام دوخته در زردِ غباری بازیچه‌ی باد،

که می‌وزد امّا نمی‌رود تا دور.

ارسال نظرات