توضیح «هفته»: بخش دیدگاه نظر شخصی نویسندگان است. انتشار آنها به معنای تایید یا رد آن دیدگاه نیست.
محسن خیمهدوز
مردمی که بهطور سنتی مسئولیتگریز حرفهای هستند، بیش از «تغییر حکومت»، به «خانهتکانی رفتاری» نیاز دارند.
با این نگاه به آزادی و مسئولیتپذیری، ماندن حکومت فقاهتی ایران به نفع مردم است و رفتنش به زیان مردم،
زیرا با ماندن حکومت فقاهتی، مردم هر لحظه درونیات خود را و اشتباهات تاریخی خود را میبینند، تجربه میکنند و از آن زجر میکشند، آنقدر که تصمیم بگیرند درونیات خود را و رفتارهای مسئولیتگریز خود را تغییر دهند بعد به فکر تغییر دادن حکومت بیفتند. فهم پیوند حکومت با درونیات مردم بهترین دستاورد ماندن حکومت فقاهت است.
درحالیکه با رفتن حکومت فقاهت بدون ایجاد تغییر در درونیات مردم، تنها اتفاقی که میافتد این است که حکومت نالایق دیگری با فرمی دیگر، جایگزین حکومت نالایق قبلی میشود (عین همان اتفاقی که در ۵۷ افتاد). زیرا مردم بدون آنکه درونشان تغییر کند حکومتشان تغییر میکند و این یعنی ایجاد فضای مناسبتر و تازهتر برای انتقال درونیات معیوب مردم به حکومت بعدی. درونیاتی که جز ابتذال نمیآفریند زیرا آزادی را نه مسئولیتپذیری که رها شدن از سلطه حکومت قبلی میداند.
وقتی مردم همان مردماند، اپوزیسیون همان اپوزیسیون است، هنر و دانشگاه همان هنر و دانشگاست و رفتار قومی، فرهنگی هم همان رفتار قومی، فرهنگی سابق است، رها شدن از سلطه حکومت قبلی، از چاله به چاه افتادن است. زیرا بنیان این از چاله به چاه افتادن بر پندار غلط گسست استوار است، گسست غلط حکومت از درونیات مردم. و نتیجه فاجعهبار این گسستپنداری، رها شدن بیحاصل مردم از حکومت فاسد است، اما بدون تغییر در درونیات فاسد مردم.
نتیجه آنکه:
درونیات مردم باید در سلطه حکومتهای فاسد و در مواجهه انتقادی با حکومتهای فاسد تغییر کند، نه بیرون از سلطه حکومتهای فاسد یا بعد از خاتمه سلطه حکومتهای فاسد. آنهم تغییری تدریجی، نه یهویی، انقلابی و یکشبه.
رواج دادن «ایدۀ تغییر درونیات مردم» بعد از «تغییر حکومتها» یا «بیرون از سلطه حکومتها»، یا «یهویی، انقلابی، یکشبه و ضربتی» حاصل دو ذهن معیوب است:
- ذهن ابله سیاسی.
- ذهن کلاهبردار سیاسی.
معنی درست «دوران گذار» همین است، یعنی طی کردن دورانی که مردم درونیاتشان در ذیل یک حکومت فاسد بهتدریج تغییر میکند تا جایی که شکل گرفتن یک حکومت سالم، تبدیل به یک ضرورت زیستی میشود، درحالیکه ذهن ابله سیاسی (با هدایت ذهن کلاهبردار سیاسی از پشت) گمان میکند که «دوران گذار» یعنی:
- انتخاب یک فرد قدرتمند از خارج،
- قبولاندن آن فرد به خارجیها و ایرانیها برای ورود به ایران،
- انتقال آن فرد با هواپیما به داخل،
- سپردن قدرت برای دوران گذار به دست آن فرد.
(و البته پسازآن هم برگزاری مراسم «خاک تو سر کنان» برای رهایی از دست همان کسی که با بلاهت تمام او را به قدرت رساندهاند).
جالب آنکه مردم ایران چندبار «دوران گذار مبتنی بر فرد» را از سر گذراندهاند و از هیچکدام هم درس عبرت نگرفتهاند:
- دوران گذار با رضاشاه برای گذار از قاجار به پهلوی (دورانی که با فرمان انگلیسیها در ۱۳۲۰ تمام شد).
- دوران گذار با محمدرضا شاه برای گذار از مصدق به سلطنت (دورانی که با حمایت انگلیس و آمریکا آغاز شد و با فرمان آمریکاییها در ۱۳۵۷ تمام شد).
- دوران گذار با خمینی برای گذار از سلطنت به فقاهت (دورانی که با حمایت کامل غرب آغاز شد و با حمایت کامل غرب همچنان ادامه دارد).
- و باز هم توهم دوران گذار با تکیه بر فرد، تلاش برای انتقالش به داخل با هواپیما، ایجاد چاهی بزرگتر به جای چاله فاسد قبلی، و پایان دوران گذار طبق سناریوی از قبل طراحی شده. (با ترکیبی از همان دو ذهن ابله سیاسی و کلاهبردار سیاسی).
و مردمی غافل که عقبماندگی خودش را اینچنین بازتولید میکند، هر بار در فرمی تازه.
مقالات بیشتر از محسن خیمهدوز را در صفحه فیسبوک ایشان بخوانید.
Mohsen Khaimehdooz | Facebook
ارسال نظرات