آسمانا منتشر کرد:

منشور زخم نور از امین حدادی

کتاب سه زبانه درباره پیوند ادبیات و هنرهای تجسمی

منشور زخم نور از امین حدادی
پیوند ادبیات و هنرهای تجسمی در کتاب سه زبانه «منشور زخم نور» منتشر شده در نشر آسمانا، تورنتو

کتاب سه‌زبانه «منشور زخم نور» تازه‌ترین اثر امین حدادی است که با همراهی طراحی‌ها و نقاشی‌های فاطمه شکوری و ترجمه‌ی داریوش شاهین‌راد توسط نشر آسمانا در تورنتو منتشر شده است. این مجموعه با پیوندی نوآورانه میان شعر و هنرهای تجسمی، تجربه‌ای چندرسانه‌ای و جهانی از ادبیات معاصر فارسی را به مخاطبان ارائه می‌دهد.

 

 

کتاب «منشورِ زخم نور» تازه‌ترین اثر امین حدادی است که به همت نشر آسمانا در تورنتو منتشر شده و به‌عنوان یکی از نمونه‌های متفاوت شعر معاصر فارسی از پیوندِ میان ادبیات و هنرهای تجسمی برآمده است. با الهام از سنت ایرانی که نوشتن، کنشی تصویری و تصویرآفرین است، حدادی شعر اکفراسیس را در عمیقترین و حسیترین معنایش عرضه میکند: نوشتن همچون شکافتن، واژه همچون سوختن، و خط همچون روشنایی. این اثر که به زبانهای انگلیسی و فرانسه به قلم داریوش شاهینراد ترجمه شده و با بیستویک طراحی و نقاشی قدرتمند از فاطمه شکوری همراه است، صرفاً مجموعه‌ای از شعرها نیست؛ بلکه ترکیبی جمعی است، سوگنامه‌ای چندزبانه و چندرسانه‌ای، نیایشی و حرکتی به سوی حضور در برابر نابودی.

همانطور که از عنوان اثر پیداست در این کتاب ما صرفاً با دفترِ شعر به معنا و ساختارِ متداول آن روبرو نیستیم؛ بلکه «منشور» ترکیبی است برآمده از نور، تصویر، کلمه و تجربه‌ی چندرسانه‌ای که در چند بستر حسی و معنایی جریان می‌یابد. شاعر در این کتاب به سنت دیرپای ایرانی یعنی پیوند متن و تصویر اشاره دارد؛ سنتی که پیشتر در خوشنویسی، تذهیب و نگارگری جلوه‌گر بوده است. در این سنت، نوشتن و نقش زدن (نگاشتن) همواره درهم‌تنیده‌اند: خط به‌منزلة تصویر، و تصویر درآینة زبان. «منشور زخم نور» این پیوند را در قالبی مدرن و جهانی بازآفرینی می‌کند. شاعر در مقدمه یا نامة آغازین کتاب خطاب به خواننده مینویسد:

[میدانم که درباره‌ی هنرِ اکفراسیس میتوانی حرف‌ها بزنی و تعریف‌های بسیار ارائه کنی اما شاعر خبر میدهد. آخر در هنگامه‌ی «هشدار تخلیه» مجالِ حرف نیست. فرشتگانِ «منشور زخم نور» افشا می‌کنند. شاعر راز می‌داند؛ و فارسی راز است. فعلِ «نگاشتن» در فارسی یعنی اکفراسیس. شاعر می‌نگارد. شاعری اینجا نگاشتن است. یکجور مینیاتورخوانی است: او که تمثال می‌خواند، دارد می‌نگارد. اکفراسیس یا همان اندیشیدن به‌مدد تصویر و تصویر را نگاشتن؛ در کار من، مثل زخم زدن است یا چیزی را داغ کردن آن هم با کلمه...].

 

در این کتاب، شعرها نوعی تأمل درباب تصویر -بهتر است به تعبیر خود شاعر بگوییم، تأمل از طریق تصویر-است. اکفراسیس‌هایی که در آن نوشتن به یاری تصویر ممکن می‌شود و متن در گفت‌وگو با تصویر جان تازه می‌گیرد. اکفراسیس، به معنای نوشتن درباره‌ی تصویر یا در پیوند با تصویر، در این کتاب نقشی اساسی دارد و نشان می‌دهد که چگونه کلمه می‌تواند در مواجهه با نقاشی و دیگر هنرهای تجسمی، خود به یک تصویرِ زبانی بدل شود. از مهمترین استعاره‌های بدنمند در این کتاب که به‌مدد فضای اکفراسیس امکان تحقق می‌یابد؛ استعاره‌ی زن-سایه یا «فرشته‌ی مطرود» است. شاعر جایی در مقدمه‌ای که بر افتتاحیه‌ی نمایشگاهِ نقاشی‌های شکوری نوشته است، به تأکید از سایه‌ها و قدیس‌ها سخن می‌گوید:

[میان نور و تاریکی از دیرباز نبردی بی‌پایان بوده است؛ از مذهب تا حماسه، اما در اسطوره‌های آفرینش است که نور و تاریکی درهم می‌آمیزند. از این‌رو سایه‌ها ارمغانِ گفت‌وگوی نور با تاریکی‌اند. با سایه‌هاست که پهلوانان بیتن می‌میرند و اشباح سرزنده به زندگی مدرن پا می‌گذارند. در سایه است که جهانِ حماسه جای خود را به جهانِ دیدار با دیگری می‌دهد. سایه را میتوان تعبیرِ خیال‌انگیزِ دیگری پنداشت از خود. هر کس از سایه‌ی خود روایتی دارد. شاید به همین دلیل است که در اندیشه و ادبیات مدرن هر کس از سایهی خود سخن می‌گوید.

مجموعه پیش‌رو از فاطمه شکوری نوعی سخن گفتن از «سایه‌های خود» است و گفت‌وگو با سایه‌ی خود، همان تمرینِ سخن گفتن با دیگری ا‌ست. اما نمی‌توان کتمان کرد که در این مجموعه گاه این سایه‌ها به تمثالِ قدیس‌ها و فرشتگان نزدیک می‌شوند و رفته‌رفته اشباح و سایه‌های بی‌صورت جای خود را به فرشتگان مطرود و شهری؛ و نیمه‌خدایان هراسناک و هوس‌انگیز، جای خود را به گونه‌ای از پریان زمینی می‌دهند.

فرشتگانی مست از تجربه‌ی یک سوگ جمعی همچون حضور در جشنی تاریک و بیپایان در رقصِ عزا با قدیس‌های گمنام در ضیافتی نابهنگام. انگار دورهمی فرشتگان مقرّب است؛ گاه به جشنِ زوالِ دخترانی زیبا در ستایشِ زندگی فناپذیر بدل می‌شود و گاهی نشانگر زنانی سرگرم کاری مشترک همچون آوازی جمعی یا ورد و سرودی رهایی‌بخش.

در مجموعه حاضر، زن، زندگی و آزادی روزنه‌ای می‌گشایند به نور؛ به سایه‌های نور. در واقع این مجموعه نوعی بازبینیِ جسمانیّت نور است مثل فرشتگانِ مرئی و مطرودش. این سورِ سایه‌هاست که زخم نور بر پهنه تاریکی را ممکن می‌کند].

 

این شعرها برای نخستین بار در اسفند ۱۴۰۱ (فوریه و مارس ۲۰۲۳) در گالری دوست تهران در معرض دید مخاطبان قرار گرفتند. در آن نمایشگاه، شعرها به همراه طراحی‌ها و نقاشی‌های فاطمه شکوری همچون کتیبه‌هایی مخدوش و باستانی بر دیوارهای گالری نوشته شدند و مخاطب با ترکیبی مستقیم از واژه و تصویر مواجه شد. این نمایشگاه را می‌توان نقطه‌ی آغاز همکاری چندرسانه‌ای شاعر و نقاش دانست؛ پروژهای که بعدها در قالب کتاب «منشورِ زخم نور» و به‌مدد انتشارات آسمانا تثبیت و ماندگار شد. این تجربه‌ی مشترک، شعر را از صفحه‌ی کتاب به فضای عمومی گالری بُرد و تصویر را از قابِ نقاشی به متن کلمه پیوند زد؛ نوعی تجربه‌ی میان‌رشته‌ای که در فضای ادبی و هنری ما کمتر سابقه داشته است.

همانطور که پیشتر ذکر شد کتاب علاوه بر متن فارسی، با ترجمه‌ی داریوش شاهین‌راد به دو زبان انگلیسی و فرانسه نیز عرضه شده است. این سه‌زبانه بودن نه‌تنها دامنه‌ی مخاطبان کتاب را گسترش می‌دهد، بلکه لایه‌های تازه‌ای از معنا را آشکار می‌سازد. هر بار که شعر در زبانِ دیگری بیان می‌شود، بخشی از معنا، افق یا تصویر آن دگرگون می‌شود و همین دگرگونی خود به بخشی از تجربه‌ی خواندن بدل می‌گردد. از این منظر، کتاب مانند منشوری عمل می‌کند که نورِ شعر را به رنگ‌ها و سویه‌های متفاوت تجزیه می‌کند و هرآینه معناهای دیگر را به خواننده بازمی‌تاباند.

 

عنوان کتاب نیز بر همین استعاره استوار است: «منشور زخم نور». منشور ابزاری است برای شکستن نور به طیف‌های گوناگون. زخم، تجسّد رنج و تجربه‌ی زیسته‌ی انسان است. وقتی نور از خلال زخم می‌گذرد، به اشکال و رنگ‌های تازه‌ای بدل می‌شود. شعرهای این کتاب نیز چنین‌اند: تجربه‌های روانی و بدنمند شاعر، با همه‌ی زخم‌ها و شکستگی‌هایشان، همچون داغی مکتوب بر تصاویر حک می‌شوند و سپس در منشورِ ترجمه‌ها و نقاشی‌ها، رنگ‌ها و لایه‌های تازه‌ای می‌یابند:

بر بالینِ روزهای بلند

نور

آخرین مهمانِ ناخواندهی زندگیست:

 

بر بالین من گریه مکن

برقص!

بگذار مرگ

نورافشانی کند                میانِ این همه رنگ.

 

نقاشی‌های فاطمه شکوری در کتاب نه تنها نقش تزئینی ندارند، بلکه در گفت‌وگویی آزاد با شعرها قرار می‌گیرند. این طراحی‌ها و نقاشی‌ها گاهی همسو با شعر حرکت می‌کنند و گاهی فضایی مستقل می‌سازند که شعر را به چالش می‌کشد؛ و فضای اکفراسیس بر فراز همین دوگانه شکل میگیرد و منظرِ سومی را خلق می‌کند. چنین رابطه‌ای یادآور سنت مینیاتورِ ایرانی است؛ جایی که متن و تصویر در صفحه‌ای واحد همزیستی می‌کردند، اما هرکدام زبان و استقلال خود را داشتند. در «منشور زخم نور» این سنت دیرینه در قالبی نو بازآفرینی می‌شود و شعر و تصویر بار دیگر در کنار هم حضوری زنده پیدا می‌کنند.

از نظر محتوایی، شعرهای کتاب اغلب لحنی وجودی و انتقادی دارند: میان بیم و امید، زایش و سوگ، میان حضور و غیاب در نوسان‌اند. نگارنده (شاعر) در نگارگری زخم، فقدان، نور و غیاب، تجربهی حضوری دیگر را بازمی‌تاباند: این ایده‌ها، با نقاشی‌ها و ترجمه‌ها، به تجربه‌ای چندوجهی بدل می‌شوند که تنها با خواندن متن فارسی به دست نمی‌آید. خواننده‌ در هر صفحه‌ی کتاب با سه سطح مواجه است: شعر فارسی، بازتاب آن در زبان‌های دیگر، و تصویرهایی که معنای متن را وسعت می‌بخشند.

انتشار کتاب با نشر آسمانا در تورنتو نیز بر جنبه‌ی فراملّی آن تأکید دارد. این کتاب هم‌زمان در بستر ادبیات فارسی و در فضای مهاجرت شکل گرفته است و می‌تواند راهی به سوی مخاطبان بین‌المللی باز کند. از اینرو «منشور زخم نور» تنها کتابی برای خواننده‌ی فارسی‌زبان نیست، بلکه می‌تواند در میدانِ جهانی شعر معاصر نیز حضوری فعال داشته باشد.

 

در نهایت می‌توان گفت «منشور زخم نور» تجربه‌ای کمیاب در ادبیات امروز است؛ اثری که مرزهای سنتی شعر را درمی‌نوردد و آن را در تعامل با تصویر و زبان‌های دیگر به عرصه‌ای تازه می‌کشاند. این کتاب به نوعی تجربه‌ی واسازیِ مینیاتور ایرانی در پیوندِ دوباره‌ی کلمه و تصویر است، اما در فضایی نو که هم‌زمان به جهان معاصر نیز تعلق دارد. مخاطب هنگام خواندن آن تنها با شعر روبه‌رو نمی‌شود؛ بلکه تجربه‌ای چندحسی را از سر می‌گذراند: دیدن، خواندن و اندیشیدن توأمان.

«منشور زخم نور» کتابی است که باید هم خوانده و هم دیده شود. تجربه‌ای است از حضور در برابر غیاب، از زخم در برابر نور، و از تاریکیِ کلمات در تالار تصاویر؛ کتابی که هر ورق آن طیفی دیگر از این منشور را بر چشم و جان مخاطب می‌تاباند.

 

برای تهیه کتاب از آمازون مراجعه کنید.

برای تهیه کتاب از لولو مراجعه کنید.

برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید.

ارسال نظرات