گزارش کامل جشن جایزه داستان کوتاه هفته را در اینجا بخوانید / ببینید
ما دستاندرکاران این جایزه به جد معتقدیم که روایتگری، خواندن و شنیدن روایتها و ثبت آنها، نه تنها گامی بزرگ در جهت ارتقا فرهنگ یک ملت است بلکه راهی است برای ثبت وقایع و اوضاع و احوال اجتماعی و سیاسی مردم یک سرزمین، بخصوص مردمی که در جوامع بسته و سانسورزده زندگی میکنند. روایت میتواند چراغی باشد در دل تاریکی.
ما با دریافت حدود دو هزار داستان در دو دورهی جایزه داستان کوتاه هفته معتقدیم به بخش بزرگی از دایرهالمعارف انسانی دسترسی داریم که کمکمان خواهد کرد تا جامعهمان را بشناسیم و صداهای خاموش را بشنویم. افکار و ایدهها و آدمهای به حاشیه راندهشده و سانسورشده از طریق این روایتها جایی برای بروز پیدا میکنند و گوشههایی از اوضاع ایران معاصر را نشانمان میدهند.
به باور ما در این سازوکار و در تلاش اعضای هیئت داوران و برگزارکنندگان برای به نتیجه رساندن هر دوره، نه فقط سه داستان نهایی، که جایگاه و اهمیتشان آشکار است، بلکه کل داستانهای برگزیدهی مرحلهی اول و بیست داستان نهایی که هر سال در دو مجلد منتشر میشوند، عصاره و معنای این جایزه را میسازند.
جایزهی داستان کوتاه هفته کانادا، بر آن است که علیرغم دشواریها به کار خود ادامه دهد و در این مسیر به کمک و همراهی همهی کسانی که در این اعتقاد با ما اشتراک دارند، نیازمند است، اینکه؛ ادبیات و روایت برای تغییر ساختارهای معیوب جامعه از سیاست نیرومندتر اما کندتر عمل میکنند. پس روایت را دریابیم و در کنار کسانی بایستیم که بی هیچ چشمداشتی زندهاند تا روایت کنند.
فرشته احمدی متن پیام پرتو نوریعلا، یکی از داوران نهایی مسابقه را خواند:
از قدیم تاکنون، در همهی تمدنها و در همهی کشورها، آثار ادبی، همچون سایر هنرها، آینهی تمامنمای مردم و فرهنگ آن تمدن و کشور بوده است. نقش مهم هنر و ادبیات نهادسازی فکری و رفتاری است و به انسان این امکان را میدهد که به فرهنگهای دیگر سر بکشد. به واسطهی ادبیات، مردم سرزمینی میتوانند با مردم سرزمینهای دیگر ارتباط فکری داشته باشند و به برداشتها و احساسات مشترک دست یابند. ادبیات وجدان مشترک بشری با همهی تفاوت و تنوع آنهاست.
نورتراپ فرای، منتقد معروف کانادایی، معتقد بود ادبیات همچون بنای رفیعی است که در آن هر سنگ بر سنگهای پیشین استوار گشته است. به همین دلیل میشود گفت آثار ادبی، کهنه و نو ندارد، همهی ادبیات بر ادبیات پیشین قرار دارد و از مجموع آنها تاریخ ساخته میشود. بررسی سیاسی نشان داده که تمام حکومتهای توتالیتر با سرکوب و سانسور، سعی میکنند مردم جامعه را به قبول عقاید و راه و روش خود، به عنوان تنها واقعیت موجود، وادار نمایند. اما این صدای شریف ادبیات است که با آثاری که ریشه در واقعیت دارند و با همراهی ذهن فعال نویسنده آفریده شدهاند، میتواند سد سانسور و سرکوب را بشکند و ناممکنها را ممکن سازد.
طبیعی است هرچه خالقان ادبیات، زبانی رسا، تصویری و خلاق، با شکل و قالبی متنوع داشته باشند، در ارائهی شِمایی شفاف و روشن، بدیع و نو، از خود و زندگی پیرامون خود موفقتر خواهند بود. با این همه ادبیات خوب، فقط تصویربرداری از واقعیتهای زندگی نیست، بلکه واقعیت، آمیخته با تجربه و تخیل نویسنده است که به آفرینش ادبی میانجامد.
گرچه اکثر داستانهای این مجموعه از تجربههای تلخ و هولناک، تجربههایی که نسل جوان، امروزه با آن روبهرو است، سرچشمه گرفته، اما قدرت تخیل قوی، ابداعی و آفرینش قالب و شکل متفاوتی که نویسندگانش اختیار کردهاند، به تجربههای صرف، جانی تازه بخشیدهاند.
تشویق نویسندگان بهویژه نویسندگان جوان، باعث خلق آفرینشهای ادبیِ ماندگار از روزگار کنونی ما و دیگران است که در هیچ کجای دیگر یافت نمیشوند. زیرا ادبیات، زندگی مشترک انسانی است. / پرتو نوریعلا/ آبان ۱۴۰۳
ارسال نظرات