نویسنده: دکتر قاسم علیزاده
شعر «پشت زیبایی جهان زنی خوابیده» را که میخواندم، با وضعیتی روبرو شدم که قصدمندم کرد در مورد آن چیزی بنویسم. زبان قوی و فرم شعر برایم جذاب بود و به چشم آمد و این شعر برایم همچون امواج دریا که مدام بالا و پایین میآید و دارای فرمی فعال، سیال و زنده است بهنظر آمد (صناعات ادبی، طبیعت نگری، خلق تصاویر، فرم کلمات، دو تا نیمهی جهان زن و پشت زیبایی دونیمهی جهان قطعاً زن و... فرمی زنده و رام نشده را نشان میدهد که نگاهی انتقادی دارد و رهاییبخش است). محتوای شعر علاوه بر خود فرم، بر محوریت مشخصی به نام زن و زنانگی است که در آن نگاهی دیرینه شناسانه دارد که متکی بر اساطیر و الههها است و بهسوی اکنون میآید (وقتی خدایان الهه هستند و همزمان با این دوره، رابطه خدا با بنده مثل رابطه مادر با فرزند است که غایت یا نتیجه این رابطه، عفو بخشش و مهر است و از استبداد و خشونت خبری نیست و چیزی ترسناک به نام جهنم وجود ندارد. وقتیکه به فلسفه این اساطیر دقت کنیم میفهمیم که بله پشت زیبایی جهان زنی خوابیده و بنابراین نگاه زیبایی شناسانه حاکم است و در این شعر هم فضا و محتوای شعر را تسخیر میکند).
محتوا به نظر میرسد در یک پیوند زیبایی شناسانه با فرم خود، از ماهیت جهانِ زیبا یا زیباییِ جهانی صحبت میکند که مناسبتی با زیبایی و مهر زنانه دارد و بهنوعی به یک اصلی، وصل میشود که در آن؛ محور، اصل و اساس، مهر و نگاهی زنانه است (هرکسی کاو دور ماند از اصل خویش/ بازجوید روزگار وصل خویش).
گوته شاعر و نویسنده آلمانی قرن نوزدهم در نمایشنامه فاوست، جملهای قابلتأمل دارد؛ او معتقد است: زنانگیِ جاودان ما را بهسوی خود میکشد.
همچنین جوزف کمبل اسطورهشناس معروف در کتاب الههها (اسرار الوهیت زنانه) بیان میکند تحول و تداومِ قدرت نمادین و کهنالگویی الوهیت زنانه بهرغم تلاشهای یک سنت دینی دو هزار سالهی یکتاپرست و پدرسالار برای حذف الههها، همچنان زنده و تولید و بازتولید شده است که میتوان این وضعیت را بهگونهای در متون ادبی جدید و همچنین تجلی آن در زندگی مانند شعار مترقیِ جنبش زن، زندگی، آزادی، مشاهده کرد. گویا قدرتِ زبان، قویتر از بسیاری از نیروهای سرکوبگر بیرونی که در تمدن برای ایجاد نظمی خاص ایجاد شدهاند، عمل میکند و به اعتقاد فوکو بهعنوان یک مازاد بر اپیستمههای مستقرِ هر دورهی تاریخی و گفتمانهای حول آن، معنای اصیل خود را میآفریند و زمینه را برای اپیستمهی جدید و گفتمانهای تازه فراهم میکند که این بازتولید، قدرت و الوهیتِ زنانه را بازتولید مینماید.
در شعری از اشعار فرناز جعفر زادگان با عنوان پشت زیبایی جهان زنی خوابیده، با زبانی قوی در فرم شعر و نگاهی اساطیری (احیای اسطورهی کاناتوس) این بازتولید رو میتوان مشاهده کرد.
چنان ست به جهان
که زمین به زمان
آفتاب به آسمان
و باران به خاک
دست میبرد به آغاز
و میآفریند خود را
زن
در چشمهی نام آبتنی میکند
تا بکارت تعمیدی دوباره یابد
مدام میباید بود
که بدانیم این مکرر را
از لیلیث تا ابد الاخر
از هر نام
یک الهه برمیخیزد
تا حیران کند
خدایان را
اگر جهان را
زندگی را دونیم کنند
نیمی زن است و
نیمی دیگر هم زن
پشت زیبایی جهان زنی خوابیده
#فرناز_جعفرزادگان
ارسال نظرات