سردبیر|
در آخرین ساعات روز یکشنبه ۷ نوامبر خبر رسید که خانم مریم کمالینژاد پس از هفتهها تلاش پیگیر در انتخابات موفق شد و یکی از اعضای شورای جدید شهر مون-رویال خواهد بود. از طرف تمامی همکاران هفته به خانم کمالینژاد تبریک میگویم و در پروژههای بزرگی که دارند برای ایشان موفقیت آرزو میکنم.
در سوی دیگری دراین شماره هفته با سه جوان صحبت کردهایم که بخشی از فکر و وقت و امکانات خود را وقف حمایت از کودکان کردهاند. این روزها به لطف ارتباطات گسترده، حرکتهای آگاهیبخش برای جلب توجه جامعه به موضوعات، مسائل و بحرانهای اجتماعی بدون توجه به جغرافیا در حال گسترش هستند. همزمان با گسترش ضریب نفوذ شبکههای اجتماعی در بین اقشار و گروههای مختلف، این شیوه به عنوان ابزاری برای ترویج کنشگری در بین آحاد جامعه، عمومیت بیشتری یافته است. در میان فارسیزبانان نیز چند سالی است که شاهد راهاندازی پویشهای مختلف با اهداف متفاوت از سوی سمنها و داوطلبان مردمی هستیم. انسانها از بخشی از راحتیِ خود میگذرند تا به دیگران کمک کنند و در این راه از شبکههای اجتماعی کمک میگیرند تا دامنهی فعالیتهای خود را گسترش دهند.
یکی از این پویشها در کانادا، فعالیت گروهی تحت عنوان «همراهان بدون مرز» است که توسط جمعی از جوانان مهاجر با هدف تجهیز مدارس و کمک به دانشآموزان نیازمند در ایران راهاندازی شده است. «همراهان بدون مرز» با همت و ابتکار سینا صداقتنژاد در ایتالیا کار خود را آغاز کرده اما اکنون گروهی از جوانان در کانادا نیز به آن پیوستهاند. آنها تاکنون به تعداد چشمگیری از دانشآموزان در ایران کمکرسانی کردهاند. در پروندهی این شماره از مجلهی هفته، فعالیتهای این گروه به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است که شما را به مطالعهی آن دعوت میکنم.
طی چند هفتهی اخیر پویش جدیدی با نام «کلاهی برای باران» در ایران کار خود را آغاز کرده است. هدف این پویش، بافت ۵۰۰ عدد کلاه برای کودکان مهاجر افغانستانی پناهجو به ایران است. بخشی از این کودکان با حمایت فعالان مدنی در تهران و مشهد اسکان داده شدهاند و بخشی دیگر در شهرهای مرزی منتظر ورود به ایران هستند. رویکرد این پویش از آن جهت ارزشمند است که فارغ از ملیت، جنسیت و مذهب شکل گرفته و در حالی بیش از ۴۰ بانوی بافنده را در گروهها و شهرهای مختلف با خود همراه کرده که بخش زیادی از این بافندگان، خود درگیر مشکلات فراگیر اقتصادی و اجتماعی هستند، اما بهدرستی درد همسایه را عمیقتر و بزرگتر از درد خود میدانند و برای کاهش آن تلاش میکنند.
اینها جوانانی هستند که بیتوجه به مرزهای ابلهانه، در سراسر جهان بخشی از بار وظایف عملنشدهی دولتها را به دوش میکشند؛ وظایفی که در غیاب آنها، همچنان بر زمین باقی میماند. شایسته است که با فرصت دادن به این داوطلبان، زمینه برای رشد و توسعهی فعالیتهای این سفیران بدون مرز بیش از پیش مهیا شود. در این میان، خوب است نهادهای حکومتی که اساسا یار شاطر نیستند، حداقل بار خاطر هم نباشند.
جوانان «کلاهی برای باران» و همراهان بدون مرز، مرز و جغرافیا نمیشناسند و به انسانیت دل بستهاند. خطکشیهای سیاسی را عامدانه نادیده میگیرند تا به جهانی بزرگتر، انسانیتر و عادلانهتر نزدیک شوند. برای این نگاه باز و تمامی تلاشهایشان به آنها صمیمانه تبریک میگویم.
در این فصل سرد، وجود چنین انسانهایی گرمابخش لحظات پاییزی ماست. همراهشان باشیم.
ارسال نظرات