معرفی کتاب؛

تضادهای درونی ما اثر کارن هورنای

تضادهای درونی ما اثر کارن هورنای

انسان وقتی قسمت‌های اساسی روح خود یعنی خود واقعی‌اش را سرکوب و محو نماید و از رشد بازدارد، به مقدار زیادی با خودش بیگانه و نا آشنا می‌ماند. البته این جریان به مرور و بدون آگاهی صریح خود شخص صورت می‌گیرد. رفته رفته شخص نسبت به آنچه واقعا می‌خواهد یا نمی‌خواهد، نسبت به آنچه دوست دارد، یا دوست ندارد، نسبت به اعتقاداتش، به احساساتش و به طور کلی نسبت آنچه واقعا هست منگ و خرفت می‌شود.

 
 
کارن هورنای تحصیلات خود را در پزشکی و روانپزشکی در همان جا به پایان رسانید. در سال 1932 به آمریکا مهاجرت نمود و به عنوان استاد دانشگاه در رشته روانکاوی مشغول به تدریس شد. در ضمن با همکاری عده‌ای از همکاران و شاگردان خود موسسه‌ای به نام موسسه روانکاوی هورنای در نیویورک دایر نمود، که هم اکنون این موسسه به وسیله شاگردان او اداره می‌شود.

کارن هورنای بسیاری از نظریات فروید، از جمله نظریه معروف غریزه جنسی او را رد می‌کند. وی برخلاف فروید که علت اساسی بیماری‌های روانی را سرکوب نمودن تمایلات غریزی و از همه مهم‌تر غرایز جنسی می‌داند، معتقد است که بیماری‌های روانی حاصل روابط خشن و ناهنجار افراد محیط با کودک است.

در قسمت اول کتاب «تضادهای درونی ما» نویسنده نشان می‌دهد كه رنج‌ها، حساسیت‌ها و ناراحتی‌های روحی به چه طریق در شخص ایجاد می‌گردد و به شخصیت او یك حالت عصبی و ناسالم می‌دهد. بدین معنی که به وسیله تحقیر و تخفیف، ترساندن، ظلم، اجحاف، زورگویی و سخت‌گیری اعتماد به نفس و هسته وجودی او را سست و ضعیف می‌کنند. کلیه مسائل بغرنج روحی که بعدا سراسر زندگی شخص را تباه می‌سازد از جریان به همین سادگی شروع می‌شود.

در قسمت دوم اثرات و عوارضی را كه این حالت‌های ناسالم و عصبی به بار می‌آورد تشریح می‌كند. کودک به مرور و به طور ضمنی متوجه می‌شود که باید به یک طریقی با اطرافیان خشن، ناهنجار و آزاردهنده خود مدارا و مماشات کند. کودک در اثر برخورد خشن، نابهنجار و آزاردهنده‌ی اطرافیانش، نیاز به مدارا کرده و سه راه فرار روبه‌روی خودش می‌بیند:

  • خود را با دلخواه اطرافیان وفق می‌دهد که در نتیجه سر به راه و توسری‌خور و تابع می‌شود (مهر‌طلب)
  • خشن، گستاخ، بددهان، فحاش و تند و تیز می‌شود (برتری‌طلب)
  • سعی می‌کند کمتر با دیگران تماس بگیرد تا کمتر آزار ببیند (عُزلت‌طلب)

از برخورد این سه تمایل متغایر، در شخص کشمکشی دائمی ایجاد می‌شود که ریشه «تضادهای اساسی» رفتارش در بزرگسالی می‌شود.

بخشی از کتاب:

انسان وقتی قسمت‌های اساسی روح خود یعنی خود واقعی‌اش را سرکوب و محو نماید و از رشد بازدارد، به مقدار زیادی با خودش بیگانه و نا آشنا می‌ماند. البته این جریان به مرور و بدون آگاهی صریح خود شخص صورت می‌گیرد. رفته رفته شخص نسبت به آنچه واقعا می‌خواهد یا نمی‌خواهد، نسبت به آنچه دوست دارد، یا دوست ندارد، نسبت به اعتقاداتش، به احساساتش و به طور کلی نسبت آنچه واقعا هست منگ و خرفت می‌شود. دید روشنی نسبت به هیچ چیز خود ندارد. بدون اینکه خودش متوجه باشد، در عالم خیال زندگی می‌کند. چندان علاقه‌ای به زندگی حقیقی خود ندارد، زیرا از آن دور است.

این کتاب را می‌توانید از کتابخانه نوروززمین به امانت بگیرید.

 عنوان: تضادهای درونی ما

نویسنده: کارن هورنای

انتشارات: بهجت

نوبت چاپ:سوم

تعداد صفحات: 172

ارسال نظرات