نگاهی به تاریخچه‌ی مدارس زنان در ایران

واکاوی در دشواری‌های تأسیس مدارس زنان در دوره‌ی قاجار

نگاهی به تاریخچه‌ی مدارس زنان در ایران

پژوهش‌هایی گویای آن است که زنان در مسائل سیاسی-اجتماعی این عصر، به‌خصوص در دوره‌ي مشروطه، حضوری فعال داشته‌اند. تا پیش از قاجار و در طول حاکمیت این سلسله، مراکز آموزشی در چارچوب مکتب‌خانه‌ها محدود می‌شد و محتوای آموزشی آن‌ها در طول چند سده دگرگون نشده بود؛ اما در میانه‌ی این دوره، به‌خصوص در آستانه‌ی مشروطیت، اولین سنگ بنای آموزش‌وپرورش به سبک جدید گذاشته شد.

 

 

نویسنده: امید اخوی

جامعه‌ی ایران در آستانه‌ی مشروطیت وارد مرحله‌ی جدیدی از تغییر و تحول در ساختار سیاسی-اجتماعی شد که با دوران پیش از آن تفاوتی چشمگیر داشت. ازجمله درزمینه‌ی حضور زنان در عرصه‌ی اجتماع و سیاست، فرهنگ این تحول شایسته‌ی ذکر و قابل‌مطالعه است. نظر تعدادی از محققان بر منزوی بودن زنان عصر قاجار از فعالیت‌های گوناگون جامعه قرار داشته است؛ اما پژوهش‌های دیگری هم تضاد این دیدگاه را نشان می‌دهد و گویای آن است که زنان در مسائل سیاسی-اجتماعی این عصر، به‌خصوص در دوره‌ي مشروطه، حضوری فعال داشته‌اند. تا پیش از قاجار و در طول حاکمیت این سلسله، مراکز آموزشی در چارچوب مکتب‌خانه‌ها محدود می‌شد و محتوای آموزشی آن‌ها در طول چند سده دگرگون نشده بود؛ اما در میانه‌ی این دوره، به‌خصوص در آستانه‌ی مشروطیت، اولین سنگ بنای آموزش‌وپرورش به سبک جدید گذاشته شد.

در جامعه‌ی بسته و مردسالار ایران آن روز، طبیعتاً این آموزش‌وپرورش جدید بایستی فقط سهم مردان بوده باشد؛ اما زنان، با توجه به فرصت‌های محدودی که در این زمان برایشان فراهم آمده بود، با اقدامات مناسب و با حضور مستقیم و غیرمستقیم درزمینه‌ی احقاق حقوق خود تلاش‌های زیادی را آغاز کرده بودند. در این دوره، زنان ایرانی پیش از آن‌که منتظر پشتیبانی دولت و حمایت‌های قانونی باقی بمانند، به سازمان‌دهی خود پرداختند و به شیوه‌های خلاق، به تأسیس و اداره‌ی مدارس دخترانه و مراکز بهداشتی- درمانی و کانون‌هایی برای نگهداری و تربیت کودکان بی‌سرپرست دست زدند.

تعلیم و تربیت رسمی دختران در عصر قاجار (قبل از مشروطه) عموماً در مکتب‌خانه‌ها، تدریس خصوصی در منازل و حوزه‌های دینی انجام می‌گرفت. دختران در مکتب‌خانه‌ها تا هفت‌سالگی و به‌صورت مختلط در کنار پسران به آموختن می‌پرداختند. (۱) در دوره‌ی محمدشاه، نخستین مدارس به شیوه‌ی جدید در ایران توسط مسیونرهای آمریکایی و سپس فرانسوی تشکیل شد. نخستین مدرسه‌ي دخترانه را یک کشیش آمریکایی به ‌نام پرکینز در شهر ارومیه تأسیس کرد. این مدرسه در ابتدا مخصوص اقلیت‌های مذهبی بود و هیچ دختر مسلمانی اجازه تحصیل در آن را نداشت. چراکه جامعه‌ی آن عصر به هرگونه تحولی با دیده‌ي شک می‌نگریست و تحصیل دختران را جایز نمی‌دانست. در مورد وسعت کار این مدارس در پوشش علمی دختران نباید افراط کرد، زیرا برحسب آمار دریکی از سال‌های تحصیلی فقط ۷۷ دانش‌آموز در آن مشغول تحصیل بودند که گویا تنها یکی از آنان مسلمان بوده است. این مدارس در جذب محصلان مسلمان چندان موفق نبودند، زیرا جامعه نسبت به تحصیل زنان نظر منفی داشت، حتی بازدید ناصرالدین‌شاه از مدرسه‌ی آمریکایی تهران در سال ۱۸۹۰ میلادی این تصورات را عوض نکرد. فقط با انقلاب مشروطه بود که کارزاری وسیع برای تعلیم و تربیت زنان آغاز شد. (۲)

پس از انقلاب مشروطه، در خصوص تأسیس مدارس جدید یا عدم تأسیس آن در مجلس اختلاف‌نظر وجود داشت. مشروطه‌خواهان و نمایندگان مجلس اول در خصوص مدارس جدید به سه دسته تقسیم می‌شدند:

دسته‌ی اول، بر این عقیده بودند که با توجه به گستردگی علوم جدید، دختران باید صرفاً علومی را فرابگیرند که مستقیماً به کارشان آید. اینان معتقد بودند که دختران علاوه بر یادگیری خواندن و نوشتن، بایستی مطالبی همچون تربیت اطفال و خانه‌داری و حفظ مراتب ناموس و شرف و بعضی از علوم مقدماتی را که به اخلاق معاش و معاشرت با خانواده مربوط است، یاد بگیرند. این دسته، در امور خاصه‌ی رجال از قبیل علوم پلیتیکی و امور سیاسی فعلاً مداخله‌شان اقتضا ندارد.

دسته‌ی دوم از مشروطه‌خواهان که بیشتر آن‌ها از منورالفکران حزب دموکرات «فرقه اجتماعیون عامیون» بودند، اعتقاد داشتند که نه‌تنها نباید برای آموزش دختران محدودیتی قائل شد، بلکه باید تمهیدی اندیشید تا تعلیم آن‌ها اجباری باشد و در شهرها و دهکده‌ها مدارس جدید تأسیس شود.

دسته‌ی سوم از مشروطه‌خواهان، با تأسیس مدارس دخترانه به سبک جدید مخالف بودند و همان مکتب‌خانه‌ها را برای آموزش دختران کافی می‌دانستند. (۳)

هرچند تأسیس مدرسه‌ی دارالفنون و اندکی پس ‌از آن تأسیس مدرسه‌ی مشیریه در زمان صدارت میرزا حسین‌خان سپه‌سالار (۴) که به‌منظور تدریس زبان‌های خارجه و جغرافیا صورت گرفت، به‌عنوان اولین مجامع علمی دولتی در عهد قاجار مطرح است، ولی از دانش‌اندوزی دختران در این مدارس خبری نیست. میرزا حسن رشدیه از مشوقان ایجاد مدارس دخترانه در تهران بود. طوبی رشدیه (۵)، دختر او در سال ۱۳۲۱ ه. ق در قسمت مجزای خانه‌ی خود، مدرسه‌ی پرورش را برای دختران دایر کرد، ولی روز چهارم تأسیس، فراشان دولتی تابلوی مدرسه را با فحش و تهدید برداشتند و مدرسه را منحل کردند. (۶)

یحیی دولت‌آبادی که بسیار دوست داشت دخترش به سبک جدید تحصیل کند، درباره‌ی مدرسه‌ی دختران می‌نویسد: «نگارنده در خصوص لزوم تأسیس مکتب دوشیزگان صحبت طولانی می‌دارد بی‌آنکه بتواند به‌فوریت نتیجه‌ای بگیرد.» (۷)

اما چرا و به چه دلایلی، تأسیس مدارس دخترانه روال کندی داشت؟ مهم‌ترین دلیل آن مخالفت تعدادی از روحانیون با این موضوع بود که نظریات آن‌ها در این باره، نه با تعالیم اسلامی انطباق داشت و نه از سوی دیگر علمای برجسته‌ی وقت تأیید می‌گردید؛ اما عالم برجسته‌ی مشروطه، سید محمد طباطبایی و فرزند روحانی او میرزا محمدصادق طباطبایی، از طرفداران سرسخت تأسیس مدارس جدید حتی برای دختران بودند و مصرانه به بحث و مقابله با روحانیون مخالف می‌پرداختند. مهم‌ترین دلیلی که روحانیون برای مخالفت مطرح می‌کردند، این بود که مواد درسی این مدارس، کودکان را لامذهب بار خواهد آورد. آنان مخالفت خود را به جامعه سرایت داده و بسیاری از مردم را بر این باور ساخته بودند. با شروع زمزمه‌ی تأسیس مدارس دخترانه، مخالفت‌ها نیز تشدید شد. «بعضی از مردمان نادان و جاهل سر راه معلمان و دخترهایی که می‌خواستند به مدرسه بروند می‌رفتند و به آن‌ها بی‌احترامی می‌کردند و آن‌ها را بی‌عفت می‌خواندند و تف به‌صورت دخترهای بی‌گناه می‌انداختند، مخالفان تأسیس مدارس دخترانه تنها به انتقادهای لفظی بسنده نمی‌کردند، بلکه مخالفت خود را در عمل نیز به ظهور می‌رساندند.» سید علی شوشتری (۸) در آستان حضرت عبدالعظیم بست می‌نشیند و ضمن تکفیر نامه‌ای که صادر می‌کند می‌نویسد: «وای به حال مملکتی که در آن مدرسه‌ی دخترانه تأسیس شود.» (۹)

در سال ۱۳۲۴ هجری قمری، زمانی که مرتضی قلی‌خان صنیع‌الدوله (۱۰) بر مسند وزارت معارف تکیه داشت، بی‌بی خانم وزیراف، یکی از زنان روشنفکر زمان، دبستان دخترانه‌ی دوشیزگان را بنیان گذاشت، اما این اقدام او با مخالفت شدید عده‌ای روبه‌رو شد، به‌طوری‌که می‌خواستند مدرسه را ویران کنند. بی‌بی خانم به وزارت معارف شکایت کرد، اما در جواب به او گفته شد صلاح در این است که مدرسه تعطیل شود. مدتی بعد از به توپ بستن مجلس، تقاضای بی‌بی خانم برای تأسیس مدرسه پذیرفته شد، مشروط بر این‌که دختران فقط ۴ تا ۶ سال در مدرسه تحصیل کنند و کلمه‌ی «دوشیزه» نیز از تابلوی مدرسه حذف شود. (۱۱)

مدرسه‌ی ناموس به مدیریت طوبی آزموده (۱۲) در سال ۱۳۲۶ هجری قمری، با استفاده از تجارب مدرسه دوشیزگان و با وفق دادن برنامه‌های درسی مدرسه با عرف و اعتقادات جامعه، ازجمله تدریس قرآن و برقراری مجالس روضه‌خوانی، شروع به کار کرد که بدون مشکلی حاد به کار خود ادامه داد. سال‌های بعد، مدارسی چون تربیت بنات، صدریه، عصمتیه، حسنات و فرحیه نوباوگان نیز تأسیس شدند. در سال ۱۳۳۱ هجری قمری، نشریه‌ی شکوفه که متعلق به زنان بود، فهرستی از اسامی ۶۳ مدرسه‌ی دخترانه را در تهران منتشر کرد که حدود ۲ هزار و ۵۰۰ دانش‌آموز داشتند. در این نشریه اعلام شده بود که از هر هفت نفر محصل تهرانی، یک نفر دختر است. (۱۳)

تأسیس و افزایش تعداد مدارس دخترانه که در نهضت مشروطه‌خواهی شروع شده بود تا پایان سلطنت پهلوی اول سیر صعودی خود را ادامه داد. کسانی که از این مدارس فارغ‌التحصیل شدند و به تحصیلات عالیه رسیدند، به‌نوبه‌ی خود در گسترش کمی و کیفی آموزش‌وپرورش نوین و ورود زنان به عرصه‌ی خلاقیت‌های هنری و ادبی و مشارکت در امور اجتماعی و سیاسی مؤثر واقع شدند. درمجموع می‌توان گفت این مدارس نقشی بی‌بدیل در روشنگری و ارتقای فرهنگی زنان در جامعه‌ای داشت که به‌هیچ‌عنوان برای حضور آن‌ها در عرصه‌ی اجتماعی آمادگی نداشت. زنان و پیشگامان تأسیس مدارس زنان با گام‌هایی کند اما مستمر، پیش رفتند و تا امروز در این مسیر گام برداشتند.

 

پانویس‌ها:

(۱) دولت‌آبادی، یحیی، ۱۳۶۶، حیات یحیی، ج ۱، تهران، انتشارات ابن‌سینا، ص ۲۲۹

(۲) فاری، ژانت، ۱۳۷۹، انقلاب مشروطه ایران، ترجمۀ رضا رضایی، تهران، ایران: نشر بیستون. ص ۲۳۹

(۳) میرهادی، منیرالسادات، ۱۳۹۳، تأثیر مدارس دخترانه در توسعه‌ی اجتماعی زنان در ایران، انتشارات کویر ص ۱۳۴

(۴) میرزا حسن خان سپه‌سالار از رجال دوره‌ی قاجاریه که به منصب صدراعظمی هم رسید. او در زمان صدراتش باعث اصلاحاتی هم شد.

(۵) میرزا حسن رشدیه از اولین کسانی بود که مدارس جدید را در ایران دوره‌ی قاجاریه راه‌اندازی کرد.

(۶) دلریش، بشری، ۱۳۷۵، زن در دوره قاجار، تهران، ایران: انتشارات سوره ص ۳۰

(۷) دولت‌آبادی، یحیی، پیشین ص ۳۳۱

(۸) سید علی شوشتری از روحانیون شناخته‌شده‌ی شیعه در دوره‌ی قاجاریه بود.

(۹) دلریش، بشری، پیشین ص ۱۳۸

(۱۰) مرتضی قلی‌خان صنیع‌الدوله از رجال شناخته‌شده‌ی دوره‌ی قاجار بود که در دوره‌ای به ریاست مجلس هم رسید.

(۱۱) قویمی، فخری. ۱۳۵۲، کارنامه‌ی زنان مشهور ایران از قبل از اسلام تا عصر حاضر، تهران، انتشارات وزارت آموزش و پرورش ص ۴۶۳

(۱۲) طوبی آزموده از شناخته‌شده‌ترین زنان دوره‌ی قاجاریه که مؤسس اولین دبیرستان دخترانه هم بود. پدر او نظامی بود اما چون با علوم روز آشنایی داشت، باعث شد تا طوبی درس فرانسه و انگلیسی بخواند و با علوم روز آشنا شود.

(۱۳) روزنامه‌ی شکوفه، غره شهر صفرالمظفر ۱۳۳۲ هجری قمری، سال دوم، شماره ۴ ص ۳

امید اخوی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران

ارسال نظرات