هایکوسرایی از خطه بادگیرها …

هایکوسرایی از خطه بادگیرها …

هایکو (Haiku) تعریف شعری است سه خشتی که در سه سطر نوشته می‌شود .دارای وزن عروضی مشترک با افاعیل برابر و نگاه ویژه‌ای به طبیعت دارد. قالب شعری هایکو از به هم پیوستن ۱۷ هجا به صورت ۵-۷-۵ شکل گرفته است.

 
 

هایکو کوتاه‌ترین گونه شعری در جهان است که مبدع آن ژاپنی‌ها در قرن ۱۶ میلادی هستند.

این اشعار ساده و بی‌تکلف، درک زیبایی از هستی و فضای پیرامون را ترسیم‌ می‌کنند که برای هر شخص معنای متفاوتی را به ذهن متبلور‌ می‌سازد. به همین دلیل قافیه‌پردازی در آن دیده‌‌ ‌نمی‌شود.

اساس یر این است که سادگی این سبک، بکر بماند و معنای آن برای همه بدون پیچیدگی قابل تفسیر باشد. گاهی این اشعار حس یک ابهام بزرگ را بهمراه دارد و همین امر شاعرانگی و زیبایی این سبک را دوچندان کرده است.

هایکو آغاز و پایانی را به شیوه پند و اندرز دنبال‌‌ ‌نمی‌کند و سعی‌ می‌کند زندگی را فراتر از تصور در زمان حال بیافریند. معمولا معنای پنهان در هر قطعه خواننده را به دنیایی سرشار از تخیل، رنگ‌ها و‌ فصل‌ها هدایت‌ می‌کند و ‌شاید یکی از دلایل محبوبیت این سبک، همین سادگی و تصویرگری آن باشد.

از مهم‌ترین سرایندگان هایکو در ژاپن‌ می‌توان به: ماتسویوباشو و کوبایاشی اشاره کرد.

احمد شاملو با برگردان کتاب «هایکو از آغاز تا امروز» و ع. پاشایی؛ با برگردان کتاب «صد هایکوی مشهور» اثر دانیل سی بیوکانن نخستین افرادی هستند که به معرفی این سبک شعر در ایران پرداخته و مهم‌ترین سرایندگان هایکوی ژاپنی را به ایران معرفی کردند.

«معصومه محمد میرزایی ‌بافقی» (با تخلص هنری مهستا) متولد شهرستان بافق از استان یزد، فعالیت نویسندگی را بطور رسمی از سال ۱۳۷۳ با هفته‌نامه محلی « ندای یزد» آغاز کرد. داستان‌ها و نوشته‌هایی که بیانگر فلکلور، آداب و‌رسوم، بازی‌ها، قنات، معماری سنتی و…. مردم زادگاهش بود.

از سال ۱۳۸۹ در ردیف شاعران فعال «سایت شعر نو» و به دنبال آن «سایت شعر ناب»، داستان‌های کوتاه، اشعار و سروده‌های هایکو خود را به اشتراک گذاشته، صفحه‌ای دیگری در صحنه ادبیات و زبان فارسی و رشد و ارتقاء «هایکو ایرانی» باز کرد.

در ادامه تعدادی از هایکوهای زیبای این بانوی هنرمند را می‌خوانیم:

عابر خسته

شکست پشت ‌برگ

برگ نالید

***

برگ گل لرزید

سنجاقکی بیخیال

پرواز کرد

***

کلاف‌های نخ

گربه مادربزرگ

نخ‌‌های باز شده

***

روز بهاری

دمی باران ،دمی آفتاب

گرگ زاییده

***

عطش زنبور

فرو‌ می‌نشیند با

ژاله سپیده دمان

***

می‌دود عقرب

کوک‌ می‌زند

تپه‌های شنی را

***

روز بارانی

می‌پیچد در گوش باغ

ستایش برگ

***

سینه ابر را

می‌شکافد آذرخش

می‌جوشد باران

***

به مروارید‌ می‌کشد

ژاله صبحگاه

تار عنکبوت

***

نرم نرم‌ می‌پیچد

برکنده درخت

پیچک زیبا

***

می‌فریبد نیمروز

دشت تشنه را

سراب زیبا

***

گربه‌‌های مست

رجز خوانی‌ می‌کنند

آمدن اسفند را

ارسال نظرات