نویسنده: مهسا محبی
منظومه «ابر شلوارپوش» چهار بخش دارد، به مسلخ کشیدن عشق مرسوم و شکستن کلیشههای موجود درباره عشق در فصل نخست، بیان دوگانگی و تضاد شاعر با دنیای پیرامون در فصل دوم، برائت جستن از ساختارهای اجتماعی و مذهبی موجود و ارائه تصویر هنر ناب و آرمانی در فصل سوم منظومه و فراخواندن به انقلاب و تبیین ضرورت آن در فصل چهارم مفاهیم «ابر شلوارپوش» است.
جریان ادبى «فوتوریسم» پیش از جنگ اول جهانى از دو قطب خود، ایتالیا و روسیه، به سراسر اروپا گسترش یافت. به طور مختصر، اصول این مکتب از این قرار است: کلمات آزاد؛ همزمانى احساس و بیان؛ ویرانى عمدى و حسابشدۀ وزن عروضى و قواعد نحوى و نقطهگذارى و رسوم سنت چاپى.
بخشی از شعر ابر شلوارپوش:
فکرتان خواب میبیند
بر بستر مغزهای وارفته
خوابش نوکران پروار را ماند
بر بستر آلوده
باید برانگیزم جُل خونین دلم را
باید بخندم به ریشها
باید عُنُق و وقیح
ریشخند کنم
باید بخندم آنقدر
تا دلم گیرد آرام
بر جان من نه هیچ تار موی سفید است
نه هیچ مه پیرانه
من زیبایم
بیست و دو ساله
تندر صدایم
میدرد
گوش دنیا
پس میخرامم
ای شما
ظریف الظرفا
که عشق را با کمانچه میخواهید
ای شما
خشن الخُشنا
که عشق را
با طبل و تپانچه میخواهید
عنوان: ابر شلوارپوش
نویسنده: ولادیمیر مایاکوفسکی
مترجم: م.کاشیگر
انتشارات: شبگیر
نوبت چاپ: اول
تعداد صفحات: ۱۶۰
ارسال نظرات