بیانیه‌ی کتابخانه‌ها و ناشران کتاب در آمریکا در دوران مک‌ کارتی

ترجمه و بازخوانی بیانیه‌ی «آزادی خواندن»

ترجمه و بازخوانی بیانیه‌ی «آزادی خواندن»

آزادی به‌طور مداوم در معرض حمله است. گروه‌های خصوصی و مقامات دولتی در بخش‌های مختلف کشور در تلاش برای حذف یا محدود کردن دسترسی به مطالب، سانسور محتوا در مدارس، برچسب زدن به دیدگاه‌های «جنجال‌برانگیز»، توزیع فهرستی از کتاب‌ها یا نویسندگان «اعتراض‌برانگیز» و پاکسازی کتابخانه‌ها هستند. این اقدامات ظاهراً از این دیدگاه ناشی می‌شود که سنت ملی ما در زمینه‌ی آزادی بیان دیگر معتبر نیست؛ دیدگاهی که معتقد است سانسور و سرکوب برای مقابله با تهدیدات علیه ایمنی یا امنیت ملی و همچنین برای جلوگیری از خرابکاری سیاسی و فساد اخلاقی ضروری است. (بخشی از بیانیه ناشران آمریکایی در دفاع از آزادیِ خواندن)

 

نویسنده: مهدی گنجوی

 

پیش‌زمینه:

در بستر جنگ سرد فشار حکومتی و سیاسی بر کتابخانه‌های آمریکا تشدید شد. یکی از سنگین‌ترین هجمه‌ها از طرف سناتور مک کارتی بود که در سال ۱۹۵۳ تحقیقاتی را در مورد کتابخانه‌های خارج از کشور وزارت امور خارجه ایالات متحده آغاز کرد. تحقیقات او موجی از ناامنی، حذف کتاب و همچنین خودسانسوری را در کتابخانه‌های مختلف در پی داشت. بیانیه‌ای که در زیر خواهید خواند در پاسخ به این تشدید فشارها شکل گرفت. بیانیه‌ی «آزادی خواندن» در ابتدا در ماه مه ۱۹۵۳ توسط کنفرانس وستچستر که انجمن کتابخانه‌های آمریکا و شورای ناشران کتاب آمریکا برگزار کردند صادر شد و در ادامه در ۲۵ ژوئن ۱۹۵۳ شورای انجمن کتابخانه‌های آمریکا آن را تصویب کرد. این بیانیه نه فقط بر اهمیت «آزادی خواندن» دست گذاشت، بلکه در عمل منجر به بالارفتن شناختِ عمومی در آمریکایِ آن دوران از جایگاهِ حیاتیِ ناشران و کتابداران به عنوان مدافعانِ منفعت عامه گردید. به تعبیری ناشران و کتابداران از یک سو خواندن را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین آزادی‌ها یادآور شدند و از سوی دیگر با انجام این کار، حیثیتِ اجتماعی خود را به عنوان مدافعان یکی از ضروری‌ترین ارکان دموکراسی تثبیت کردند. در سال‌های اخیر و با توجه به افزایش گرایش‌های ممیزی و سانسور کتاب در آمریکا، دوباره بر اهمیت این بیانیه توجه شده است و انجمن کتابخانه‌های آمریکا از کتابداران و ناشران خواسته است تا با رجوع به این سند تاریخی بر تعهد خود بر مواد مندرج در آن صحه بگذارند.

با توجه به اهمیت تاریخی این بیانیه، و عدم وجود بیانیه‌‌ای مشابه در تاریخ نشر ایران، مناسب دیدیم که با ترجمه و معرفی آن سهمی مختصر در شناختِ تاریخیِ اهمیتِ «آزادی مطالعه» ایفا کنیم. بازخوانیِ انتقادی این بیانیه و اصولی که مطرح کرده است حتما به طرح بحث‌های انتقادی در این زمینه یاری می‌رساند.

 

«آزادیِ خواندن»

آزادی خواندن برای دموکراسی ما ضروری است. این آزادی به‌طور مداوم در معرض حمله است. گروه‌های خصوصی و مقامات دولتی در بخش‌های مختلف کشور در تلاش برای حذف یا محدود کردن دسترسی به مطالب، سانسور محتوا در مدارس، برچسب زدن به دیدگاه‌های «جنجال‌برانگیز»، توزیع فهرستی از کتاب‌ها یا نویسندگان «اعتراض‌برانگیز» و پاکسازی کتابخانه‌ها هستند. این اقدامات ظاهراً از این دیدگاه ناشی می‌شود که سنت ملی ما در زمینه‌ی آزادی بیان دیگر معتبر نیست؛ دیدگاهی که معتقد است سانسور و سرکوب برای مقابله با تهدیدات علیه ایمنی یا امنیت ملی و همچنین برای جلوگیری از خرابکاری سیاسی و فساد اخلاقی ضروری است. بدین‌وسیله، ما، به عنوان افرادی که زندگی‌شان را وقف مطالعه کرده‌اند و به عنوان کتابداران و ناشرانِ مسئول انتشار ایده‌ها، می‌خواهیم منفعت عامه‌ای را که در حفاظت از آزادی مطالعه وجود دارد ابراز کنیم.

بیشتر اقدامات در جهت سرکوب مبتنی بر انکار پیش‌فرض بنیادی دموکراسی است: «فردِ عادی، با قضاوت انتقادی، قادر است خوب‌ها را انتخاب و بدها را طرد کند.» ما اعتماد داریم که آمریکایی‌ها می‌توانند تبلیغات و اطلاعات نادرست را تشخیص دهند و در مورد آنچه می‌خوانند و باور دارند تصمیم بگیرند. معتقد نیستیم که آن‌ها حاضرند میراث خود را در زمینه‌ی آزادی مطبوعات قربانی کنند تا در برابر آنچه دیگران فکر می‌کنند ممکن است برایشان بد باشد «محافظت» شوند. معتقدیم که آن‌ها هنوز هم طرفدار آزادی در عرصه‌ی ایده‌ها و بیان هستند.

این اقدامات برای سرکوب مرتبط به الگوی بزرگ‌تری از فشارها بر آموزش، مطبوعات، هنر و تصاویر، فیلم‌ها، رسانه‌های صوتی و اینترنت است. مشکل صرفا خود سانسور نیست. به گمان ما، سایه‌ی ترسِ ناشی از این فشارها منجر به کاهش حتی بیشتر و  داوطلبانه‌‌ی بیان توسط کسانی می‌شود که دنبال اجتناب از بحث و جدل یا بررسی مقامات دولتی‌اند.

مواجه شدن با چنین فشارهایی به قصد یکسا‌ن‌سازی در زمان‌های شدت گرفتن تغییرات احتمالا طبیعی است. اما باید دانست که سرکوب در دوره‌های تنش اجتماعی از هر زمان دیگری خطرناک‌تر است. آزادی ا‌ست که به ایالات متحده انعطاف و تحمل مواجهه با فشارها را داده است. آزادی، مسیر را برای راه‌حل‌های نوین و خلاق باز کرده و این امکان را فراهم کرده که تغییر به دلخواه رخ دهد. هر سانسوری برای کاهش انحراف، هر اجباری برای تحمیل اندیشه‌ی ارتدوکس، از صلابت و انعطاف جامعه ما می‌کاهد و توانایی‌اش را در مقابله با اختلاف و تفاوت کم می‌کند.

اکنون همانند همیشه در تاریخ ما، خواندن جزو بزرگ‌ترین آزادی‌های ماست. آزادیِ خواندن و نوشتن تقریباً تنها وسیله‌ای است که ایده‌ها یا شیوه‌های بیانی که در ابتدا ممکن است تنها یک جمعیت کوچک را جلب کند، در دسترس همگان قرار می‌دهد. کلمه‌ی مکتوب، وسیله‌ی طبیعی برای انتقال ایده‌های نو و صداهای تازه‌ای است که موجب مشارکت اصلی در رشد اجتماعی می‌شود. کلمات مکتوب برای گفت‌وگویی گسترده که افکار جدی به آن نیاز دارد، و برای جمع‌آوری دانش و ایده‌ها در مجموعه‌های سازمان‌یافته ضروری ا‌ست.

ما باور داریم که ارتباط آزاد برای حفاظت از یک جامعه‌ی آزاد و فرهنگِ خلاق، اساسی است. ما معتقدیم که این فشارها در راستای یکسان‌سازی با محدود کردن دامنه و تنوع بیان و همچنین محدود کردن پژوهش‌هایی که دموکراسی و فرهنگ ما به آن وابسته‌اند خطرآفرین‌اند. ما باور داریم که هر گروه آمریکایی باید از آزادی انتشار و چرخش اندیشه حفاظت نماید تا آزادی خواندن خود را حفظ کند. ما باور داریم که ناشران و کتابداران مسئولیت عظیمی دارند تا با فراهم کردن امکان انتخاب آزاد برای خوانندگان، این آزادی خواندن را معتبر نمایند.

قانون اساسی، آزادیِ خواندن را تضمین کرده است. کسانی که به مردم آزاد ایمان دارند، باید بر این تضمینات اساسیِ حقوق اساسی ایستادگی کنند و مسئولیت‌هایی را که با این حقوق همراه است، اجرا نمایند.

بنابراین، ما موارد زیر را تصدیق می‌نماییم:

۱. مصلحت عامه است که ناشران و کتابداران بیشترین تنوع دیدگاه و بیان را فراهم سازند، از جمله دیدگاه‌هایی که غیرارتدوکس، و غیرمحبوب‌اند یا اکثریت آن‌ها را به عنوان خطرناک ارزیابی می‌کنند.

فکر خلاق، بنا به تعریف‌ تازه و جدید است، و آنچه که جدید است، متفاوت است. حامل هر ایده‌ی جدید تا زمانی که آن ایده بهبود یابد و آزمایش شود، یک شورشگر است. سیستم‌های توتالیتر کوشش می‌کنند تا با سرکوب بی‌رحمانه‌ی هر مفهومی که اندیشه‌ی ارتدوکس تثبیت‌شده را با پرسش مواجه می‌کند، خود را در قدرت نگاه دارند. قدرتِ یک سیستمِ دموکراتیک برای سازگاری با تغییر، با آزادی شهروندانش در انتخاب‌ وسیع از بین دیدگاه‌های متناقضِ ارائه‌شده به آن‌ها، تقویت می‌شود. سرکوب هر ایده‌ی غیرهمسانی در بدو تولدش، نشانه‌ای از پایانِ فرآیندِ دموکراتیک است. علاوه بر این، فقط از طریق فعالیت مداوم در ارزیابی و انتخاب است که ذهن دموکراتیک توانایی لازم برای دوران‌هایی مانند امروز را به دست می‌آورد. ما نیاز داریم نه تنها بدانیم به چه باور داریم، بلکه چرا به آن باور داریم.

۲. ناشران، کتابداران و فروشندگان کتاب نبایستی هر ایده یا ارائه‌ای را که در دسترس قرار می‌دهند تأیید کنند. این منافی مصلحت عامه است که آن‌ها دیدگاه‌های سیاسی، اخلاقی یا زیبایی‌شناختی خود را به عنوان معیاری برای تعیین این‌که چه باید منتشر یا گردآوری شود، ملاک قرار دهند.

ناشران و کتابداران با ارائه‌ی امکان دسترسی به دانش و ایده‌های مورد نیاز برای رشد ذهن و افزایش یادگیری، به فرآیند آموزش خدمت می‌کنند. آموزش با تحمیل الگوهای فکری ناشران و کتابداران رونق نمی‌یابد، بلکه مردم باید آزادی خواندن داشته باشند و بتوانند عرصه‌ای وسیع از ایده‌ها را بررسی کنند و نه فقط آن ایده‌هایی که یک ناشر یا کتابدار یا حکومت یا کلیسا تعیین می‌کند. اشتباه است که آنچه یک فرد می‌تواند بخواند، محدود به چیزی شود که دیگری فکر می‌کند درست است. 

۳. ممنوع کردن دسترسی به نوشته‌ها بر اساس سابقه‌ی شخصی یا وابستگی‌های سیاسی یک نویسنده توسط ناشران یا کتابداران، مغایر با منفعت عامه است.

هیچ هنر یا ادبیاتی نمی‌تواند شکوفا شود اگر با دیدگاه‌های سیاسی یا زندگی خصوصی پدیدآورندگانش سنجیده شود. هیچ جامعه‌ای متشکل از مردم آزاد نمی‌تواند شکوفا شود اگر فهرستی از نویسندگانی را تهیه کند که به آن‌ها گوش نخواهد داد، هرچه که بخواهند بگویند.

۴. در جامعه‌ی ما جایی برای اقدام در راستای مجبور کردن افراد به ذائقه‌ی دیگران، محدود کردن بزرگسالان به مطالبی که برای نوجوانان مناسب است، یا مانع‌تراشی برای کوشش نویسندگان در راستای دستیابی به بیان هنری‌شان وجود ندارد.

برای برخی، بیانِ مدرن عموما تکان‌دهنده است. اما آیا خود زندگی در عمده‌ی موارد تکان‌دهنده نیست؟ اگر نویسندگان را از پرداختن به مسائل زندگی بازداریم، ادبیات را از سرچشمه‌اش قطع می‌کنیم. والدین و معلمان موظفند نوجوانان را برای مواجهه با تجارب گوناگونی که در زندگی در معرض‌شان قرار می‌گیرند، آماده کنند، زیرا وظیفه دارند به آن‌ها کمک کنند تا یاد بگیرند که خود به صورت انتقادی فکر کنند. این‌ها مسئولیت‌های ایجابی‌اند که نباید صرفاً با ممانعت از خواندن آثاری که هنوز نوجوانان برایشان آماده نشده‌اند، انجام شوند. در این امور ارزش‌ها متفاوت است و ارزش‌ها قابل تبدیل شدن به قانون نیستند. همچنین نمی‌توان سازوکاری ابداع کرد که بدون محدود کردن آزادی دیگران، با خواسته‌های گروهی دیگر مطابقت داشته باشد.

۵. وادار کردن خواننده به پذیرش برچسب‌های پیش‌داوری که هر شکل از بیان یا نویسنده‌ی آن را مخرب یا خطرناک توصیف می‌کند، مخالف منفعت عامه است.

برچسب‌گذاری {بر روی کتاب‌ها}، وجود افراد یا گروه‌هایی را پیش‌فرض می‌گیرد که با حکمت، تشخیص دهند که چه چیزی برای دیگران خوب یا بد است. پیش‌فرض آن این است که افراد باید در تصمیم‌گیری درباره‌ی ایده‌هایی که بررسی می‌کنند هدایت شوند. اما آمریکایی‌ها نیازی ندارند که دیگران به جای آن‌ها فکر کنند.

۶. این وظیفه‌ی ناشران و کتابداران است که به عنوان حافظان آزادیِ خواندن مردم، با تجاوزات افراد یا گروه‌هایی که به دنبال تحمیل معیارها یا سلیقه‌های خود به جامعه هستند، و با دولت هر زمان که بخواهد دسترسی عام به اطلاعات عمومی را کاهش دهد یا از آن جلوگیری کند مبارزه کنند.

اما هیچ گروهی حق ندارد قانون را به دست خود بگیرد و مفهوم خود از سیاست یا اخلاق را بر سایر اعضای یک جامعه دموکراتیک تحمیل کند. آزادی، آزادی نیست اگر فقط به پذیرفته‌شده و بی‌ضرر اعطا شود. علاوه بر این، جوامع دموکراتیک زمانی امن‌تر، آزادتر و خلاق‌تر می‌شوند که جریان آزاد اطلاعات عمومی با اختیارات دولتی یا خودسانسوری محدود نشود

در داد و ستدِ دموکراتیک اجتناب‌ناپذیر است که مفاهیم سیاسی، اخلاقی یا زیبایی‌شناختی یک فرد یا گروه گهگاه با مفاهیم فرد یا گروه دیگری برخورد کند. در یک جامعه‌ی آزاد، افراد آزادند که برای خود تعیین کنند چه چیزی را می‌خواهند بخوانند، و هر گروه آزاد است که تعیین کند چه چیزهایی را به اعضایی که آزادانه‌ با آن در ارتباطند توصیه می‌کند. اما هیچ گروهی حق ندارد قانون را به دست خود بگیرد و مفهوم خود از سیاست یا اخلاق را بر سایر اعضای یک جامعه دموکراتیک تحمیل کند. آزادی، آزادی نیست اگر فقط به پذیرفته‌شده و بی‌ضرر اعطا شود. علاوه بر این، جوامع دموکراتیک زمانی امن‌تر، آزادتر و خلاق‌تر می‌شوند که جریان آزاد اطلاعات عمومی با اختیارات دولتی یا خودسانسوری محدود نشود.

۷. ناشران و کتابداران باید به معنای کامل آزادی خواندن را با فراهم‌کردن کتبی که کیفیت و تنوع افکار و بیان را افزایش می‌دهند، معنا بخشند. با استفاده از این مسئولیت ایجابی، آن‌ها می‌توانند نشان دهند که پاسخ به یک کتاب «بد»، یک کتاب «خوب» است و پاسخ به یک ایده‌ی «بد»، یک ایده‌ی «خوب» است.

آزادی خواندن به تنهایی ارزش چندانی ندارد، وقتی که خواننده نمی‌تواند مطالبی را که برای هدف او مناسب‌اند، بیابد. آنچه نیاز است، نه تنها عدم محدودیت، بلکه فراهم کردن فرصت برای مردم برای خواندن بهترین‌هایی است که تاکنون اندیشیده و گفته شده‌اند. کتب، مسیر اصلی انتقال میراث معنوی و اصلی‌ترین وسیله برای آزمایش و رشد آن هستند. ناشران و کتابداران بایستی بیشترین استعدادهای خود را در راستای دفاع از آزادی خواندن به کار بگیرند و آمریکایی‌ها بایستی حمایت کامل خود را از آن نشان دهند.

ایده‌ها می‌توانند خطرناک باشند، با این حال سرکوب عقاید برای یک جامعه‌ی دموکراتیک کشنده است. خودِ آزادی روشی خطرناک برای زیستن است، اما روش ما این است

ما موارد فوق را نه از روی سادگی و نه به عنوان تعمیم‌هایی ساده بیان می‌کنیم. ما برای کلام مکتوب ارزش والایی قائلیم. ما این کار را انجام می‌دهیم زیرا معتقدیم که کلام مکتوب تنوع و سودمندی بسیار زیادی دارد و ارزشش را دارد که آزاد نگهش داریم. می‌دانیم که اجرای پیشنهادات فوق ممکن است به معنای انتشار افکار و شیوه‌های بیانی باشد که برای بسیاری از افراد منفور است. ما این گزاره‌ها را با این باور بیان نمی‌کنیم که آنچه مردم می‌خوانند بی‌اهمیت است. بلکه، ما معتقدیم که آنچه مردم می‌خوانند عمیقاً مهم است؛ که ایده‌ها می‌توانند خطرناک باشند، با این حال سرکوب عقاید برای یک جامعه‌ی دموکراتیک کشنده است. خودِ آزادی روشی خطرناک برای زیستن است، اما روش ما این است.

ارسال نظرات