گفت‌وگوی هفته با الهه شکرائی؛

از راهپیمایی علیه حجاب اجباری تا راهپیمایی برای «نان و گل سرخ»

از راهپیمایی علیه حجاب اجباری تا راهپیمایی برای «نان و گل سرخ»

در ایران همیشه تحت قوانین دیکتاتوری و مردسالارانه زندگی کرده‌ایم. نیاموخته‌ایم و نمی‌دانیم دموکراسی چیست بنابراین از روی ناآگاهی برخوردهایی مثل خشونت، حسادت و بدبینی را در جامعه بازتولید می‌کنیم. این‌ها دقیقاً از عقب‌ماندگی فکری سرچشمه می‌گیرد که خشونت زنان علیه زنان هم از نمودهای آن است.» این جملات را الهه شکرائی، یکی از مؤسسان انجمن زنان ایرانی مونترال به هفته می‌گوید.

درباره الهه شکرائی

الهه شکرائی (مشعوف) از بنیان‌گذاران انجمن زنان ایرانی مونترال در کاناداست. او نخستین بار در سال ۱۹۶۷ برای ادامه تحصیل به مونترال مهاجرت می‌کند و در سال ۱۹۷۳ به ایران بازمی‌گردد. به گفته خودش «به ایران برگشتم چون در آن زمان همه دانشجویان فقط برای تحصیل به این کشور می‌آمدند و هیچ‌کس قصد ماندن نداشت.» او دوباره برای تحصیل در رشته پرستاری راهی فرانسه می‌شود. دو سال در این کشور کار می‌کند اما در سال ۱۹۸۹ برای دومین بار به کانادا مهاجرت می‌کند. در مونترال در بیمارستان‌های مختلف تمام‌وقت مشغول به کار می‌شود و فعالیت او تا بازنشستگی ادامه می‌یابد. فعالیت او درزمینهٔ حقوق زنان به سال ۱۹۷۰ برمی‌گردد زمانی که در انجمن دانشجویان وابسته به کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی به همراه دوستانش انجمن زنان را تشکیل می‌دهد. آن‌طور که شکرائی می‌گوید آن‌ها هر جمعه برای انجام کارهای فرهنگی و بحث و گفت‌وگو دور هم جمع می‌شدند که همچنان انجام این فعالیت‌ها پس از چند دهه ادامه دارد.

در ایران همیشه تحت قوانین دیکتاتوری و مردسالارانه زندگی کرده‌ایم. نیاموخته‌ایم و نمی‌دانیم دموکراسی چیست بنابراین از روی ناآگاهی برخوردهایی مثل خشونت، حسادت و بدبینی را در جامعه بازتولید می‌کنیم. این‌ها دقیقاً از عقب‌ماندگی فکری سرچشمه می‌گیرد که خشونت زنان علیه زنان هم از نمودهای آن است.» این جملات را الهه شکرائی، یکی از مؤسسان انجمن زنان ایرانی مونترال به هفته می‌گوید.

این فعال حوزه زنان حدود نیم‌قرن است که برای برابری حقوق زن و مرد، به رسمیت شناخته شدن حقوق اقوام، آزادی بیان و تحقق رفاه اجتماعی قدم برمی‌دارد. به اعتقاد او «تا دستیابی به جامعه مطلوب انسانی فاصله زیادی داریم و برآورده شدن همه این آرزوها منوط به جدایی دین از سیاست و رفتن رژیم جمهوری اسلامی از ایران است.»

پای صحبت‌های او نشستیم؛ از یادآوری خاطرات اوایل انقلاب اسلامی و روزی که در اعتراض به حجاب اجباری در تظاهرات خیابانی حضور داشته است تا همراهی با اعتصاب غذای زندانیان سیاسی همچون نرگس محمدی.

خانم شکرائی گرامی انجمن زنان ایرانی مونترال را در چه سالی و چگونه راه‌اندازی کردید؟

سال ۱۹۸۹ که به کانادا برگشتم با چند نفر از همان دوستان قدیمی تصمیم گرفتیم برای تشکیل انجمن، فراخوان منتشر کنیم و اتفاقاً استقبال خیلی خوبی هم شد. بیش از ۴۵ نفر از طیف‌های مختلف در این فراخوان اعلام آمادگی کردند؛ از افرادی که بسیار رادیکال بودند و فکر می‌کردند مردان دشمنان زنان هستند و باید کار را از خانه‌های خودمان شروع کنیم و ضد مردسالاری قدم برداریم تا افرادی که برای کمک به پناهنده‌ها‍‍‍‍ و زنان در حال برنامه‌ریزی بودند و برای آنان امکاناتی را فراهم می‌کردند. درنهایت اکتبر ۱۹۸۹ اساسنامه انجمن زنان ایرانی مونترال نوشته شد، به ثبت رسمی رسید و به عضویت فدراسیون زنان کبک هم در آمد. حضور و مشارکت ما در فعالیت‌ها از همان موقع آغاز شد.

با توجه به قدمت فعالیت‌های شما، یکی از به‌یادماندنی‌ترین خاطره‌های خودتان را برایمان تعریف کنید.

در سال ۱۹۹۵ در راهپیمایی نان و گل سرخ که هر پنج سال یک‌بار علیه خشونت و فقر برگزار می‌شود، شرکت کردم. این راهپیمایی ۲۵۰ کیلومتر از مونترال به کبک بود. آن زمان عضو هیئت‌مدیره فدراسیون زنان بودم (از طرف انجمن ما، در دو نوبت، یک‌بار من و بار دیگر یکی از دوستان من، عضو این فدراسیون بودیم بنابراین در تنظیم خواسته‌های زنان سهیم بوده‌ایم). در برنامه راهپیمایی ۱۵ زن ایرانی شرکت کردیم اما فقط چهار نفر به کبک رسیدند. من در این برنامه چهار روز شرکت کردم و چون شاغل بودم نتوانستم ۱۰ روز را حضور داشته باشم اما در روز آخر مقابل پارلمان کبک با همه دوستان با گل‌های رز مزین شده به روبان بنفش، به استقبال راه‌پیمایان رفتیم که ۲۰ هزار نفر شرکت کرده بودند. حضور در این برنامه از بهترین خاطرات زندگی من است.

سپتامبر همان سال، کنفرانس جهانی زنان در پکن برگزار شد. در این جلسه راهپیمایی جهانی پیشنهاد شد و چون مونترال این برنامه را اجرا کرده بود به‌عنوان مرکزیت این حرکت تعیین شد. راهپیمایی بعدی علیه فقر و خشونت علیه زنان در سال ۲۰۰۰ رقم خورد. از هشتم مارس ۲۰۰۰ یکسری راهپیمایی‌هایی در تمام دنیا به راه افتاد و از محلی به محلی دیگر تا پایتخت هر کشور ختم می‌شد و در نهایت در ۱۷ اکتبر ۲۰۰۰ تجمعی در نیویورک با حضور ۱۵ هزار زن شکل گرفت. این راهپیمایی در سراسر دنیا راه افتاد از ژاپن و مکزیک گرفته تا در بسیاری از کشورهای آفریقایی.

از مارس تا اکتبر همه تلاش کرده بودند یکسری کارت‌هایی را که در آن‌ها خواسته‌های زنان را نوشته بودند، به امضای افراد محلی خود برسانند. سپس زنان در مقابل سازمان ملل تجمع کردند و درمجموع ۱۰ میلیون کارت امضا شده را جمع‌آوری کردند و در مراسم باشکوهی به داخل جلسه سازمان ملل بردند و این روز از سوی این سازمان به‌عنوان «روز مبارزه با فقر و خشونت علیه زنان» نام‌گذاری شد. آن روزها خیلی پررنگ در ذهن من نقش بسته و مرورشان برایم خوشایند است که حرکت زنان از جای‌جای جهان به چنین رویدادی ختم شد.

زنان در این سال‌ها و با حضور در این راهپیمایی‌های عظیم دنبال تحقق چه چیزی در دنیا بودند؟

فدراسیون زنان در سال ۲۰۰۵ بار دیگر راهپیمایی نان و گل سرخ را برگزار کرد و ۱۷ اکتبر ۲۰۰۵ زنان در نیویورک تجمع کردند. در این سال کارت‌های حاوی خواسته‌های زنان به سازمان ملل ارائه شد. این خواسته‌ها شامل ۱۰ مورد ازجمله افزایش حداقل دستمزد زنان و تعیین حقوق عادلانه، تأمین امکانات رفاهی برای مادران سرپرست خانوار، ارائه خانه‌های ارزان‌قیمت و افزایش میزان بورس تحصیلی بود.

در این میان یک خواسته هم مربوط به اقلیت‌های قومی بود که خواسته بودیم تا به زنانِ آن دسته از خانواده‌هایی که مردان اسپانسرشیپ آنان و بچه‌هایشان بودند، توجه شود؛ در این حالت زنان تا ۱۰ سال نمی‌توانستند از امکانات دولتی بهره‌مند شوند درنتیجه تحت قیمومیت همسرانشان بودند و بسیار تحت‌فشار بودند، مورد خشونت قرار می‌گرفتند یا زنان تهدید می‌شدند که به ایران بازگردانده می‌شوند که البته این رفتار مردان فقط به زنان ایرانی خلاصه نمی‌شد. ما از تصمیم‌گیرندگان خواستیم مدت ۱۰ سال به سه سال کاهش یابد و اگر در طول سه سال ثابت شود که زن مورد ضرب و شتم قرار گرفته یا درمجموع مورد خشونت واقع شده این سه سال هم نادیده گرفته شود تا زن بتواند تحت پوشش دولت قرار بگیرد. درواقع، در این برنامه‌ها زنان از کشورهای مختلف برای کمک به این دسته از زنان و تحقق خواسته‌های دیگر که ذکر شد تلاش می‌کردند.

حضور انجمن شما در کدام‌یک از فعالیت‌های جهانی زنان مهم و ارزشمند بوده است؟

فکر می‌کنم حضور در همین راهپیمایی‌های جهانی زنان و فعالیت‌هایی که در کنار این حرکت انجام می‌شود یکی از مهم‌ترین تلاش‌های ما باشد. سال ۲۰۰۵ میثاق جهانی زنان برای بشریت نوشته شد و باورکردنی نیست که نوشتن این میثاق با حضور شمار زیادی از زنان از بیش از ۶۰ کشور انجام شد.

به نظر من شایسته است حتی به‌جای میثاق حقوق بشر که در سال ۱۹۴۸ نوشته شده، به اجرا درآید. این میثاق روی یکپارچه سفید بسیار بزرگی نوشته و به کبک‌سیتی رسانده شد و زنان اُتکتون آن را با مراسم خاص از کشتی پیاده کردند. در این برنامه ۱۸ هزار نفر شرکت کرده بودند. این پارچه از بندر تا مجلس کبک حمل شد و در آنجا با خواندن مواد میثاق به فدراسیون زنان تحویل داده شد. در آن برنامه قرار شده بود هر زنی از هر گروهی در دنیا روی یکپارچه ۵۰ سانت در ۵۰ سانت هرآنچه را که می‌خواهد بنویسد یا روی آن نقاشی، شعارنویسی یا گل‌دوزی کنند.

خلاصه انجام هر فعالیتی روی پارچه‌ها که باعث می‌شد به شکل چهل‌تکه در کنار هم قرار بگیرد، در نهایت چهل‌تکه بسیار بزرگی شد و آنچه از طرف زنان ایرانی به این برنامه ارسال شد آرم فعلی انجمن زنان ایرانی مونترال است و انجمن ما هر پنج سال، با اجرای این میثاق، در برنامه شرکت می‌کند.

فعالیت‌های شما یک سیر تاریخی حداقل سه دهه‌ای را پشت سر گذاشته است. در این سال‌ها تعامل زنان داخل ایران برای همکاری و حضور در برنامه‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بله ۳۰ سال است که ما در حال فعالیت هستیم و انجمن ما تقریباً هم‌زمان با راه‌اندازی بنیاد پژوهش‌های زنان ایران تشکیل شده و ما هرسال در کنگره‌های این بنیاد هم شرکت می‌کنیم. در سال‌های ۱۹۹۹ و ۲۰۰۶ میزبان این کنفرانس بودیم که در هر دو سال بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر از سراسر دنیا شرکت کردند. هرسال در یک‌گوشه از دنیا، زنان مسئولیت برگزاری این برنامه را به عهده می‌گیرند. همین برنامه‌ها موجب شده تا ارتباط سازنده‌ای بین زنان داخل و خارج ایران به وجود آید و پل ارتباطی خوبی میان ما و آن‌ها شکل بگیرد.

اگر بخواهید وضعیت زنان پیش از انقلاب اسلامی را با سال‌های پس از آن مقایسه کنید، تحلیل شما چیست؟

قبول که در دوران شاهنشاهی یکسری آزادی‌ها بود اما در نهایت درزمینهٔ مسائل حقوقی از اسلام مایه گرفته بود مثلاً زنان برای خروج از کشور نیاز به اجازه همسر داشتند یا حق حضانت از فرزند را نداشتند و همه مشکلاتی که در حال حاضر زنان ایرانی با آن مواجه هستند. انقلاب که شد در اولین راهپیمایی زنان علیه حجاب اجباری شرکت کردیم. زنان از بسیاری کشورهای مختلف در حمایت از زنان ایران در این رویداد شرکت کردند اما متأسفانه گروه‌های سیاسی از این حرکت زنان استقبال نکردند چون نظرشان این بود که در وضعیت کنونی مسئله ارتجاع و امپریالیسم مهم‌تر از حجاب است.

رژیم جمهوری اسلامی تا سال ۶۲ نتوانست حجاب را قانونی کند هرچند که در تظاهرات تو سر ما می‌زدند که «یا روسری یا توسری». به‌مرور به ما گفتند باید در اداره‌های دولتی حجاب داشته باشید البته که ما بیرون از اداره‌ها حجاب نداشتیم. در نهایت سال ۶۲ حجاب به قانون تبدیل شد. همه این‌ها در حالی است که همچنان قوانین در ایران در مورد زنان سفت‌وسخت است. البته خوشحالیم که در سال‌های اخیر زنان ایران با شهامت، عمل و ایستادگی کرده‌اند، ما هم وظیفه خودمان می‌دانیم صدای زنان ایران باشیم.

فعالیت‌های انجمن شما محدود به مسائل مربوط به زنان نمی‌شود. شما نسبت به سایر رویدادهایی که در ایران رخ می‌دهد هم واکنش نشان می‌دهید. درباره این اقدام‌ها توضیح بفرمایید.

بله انجمن زنان در قبال جریان‌های داخل ایران موضع دارد. به‌عنوان‌مثال به‌تازگی تظاهراتی علیه قرارداد ایران و چین داشتیم یا تجمع اعتراضی نسبت به آزادی زندانیان سیاسی برگزار کردیم. گروهی را هم برای دفاع از زندانیان با عنوان مادران صلح داریم. همین گروه در هنگام برگزاری فوتبال جهانی زنان به استادیوم ورزشی مونترال رفتند تا درباره ممانعت از حضور زنان در ورزشگاه‌ها در داخل ایران به افرادِ حاضر در ورزشگاه آگاهی‌بخشی کنند. به‌طورکلی هرجایی که بتوانیم، صدای زنان می‌شویم. یا برنامه دیگری که اجرا کردیم اعتصاب غذا بود در حمایت از نرگس محمدی؛ برای اینکه بتواند با فرزندانش تلفنی صحبت کند؛ بنابراین مسئله ما صرفاً تلاش و دفاع از حقوق زنان نیست.

پس از گذشت این‌همه سال و تلاش، به نظر شما تا دستیابی به جامعه مطلوب برای زنان چقدر فاصله داریم؟

فاصله خیلی زیادی داریم. در اینجا یکسری اقدام‌ها برای احقاق حقوق زنان از دهه‌های ۶۰ و ۷۰ شکل گرفت؛ زمانی که سقط جنین و قرص ضد حاملگی آزاد شد. این موارد به پیشرفت زنان کمک زیادی کرد و به‌مرور دوران انقلاب آرام شکل گرفت، دست کلیسا از تمام نهادهای فرهنگی و بهداشتی کوتاه شد درنتیجه جایگاه زنان کم‌کم رشد کرد. در مورد ایران و زنان ایرانی هم امیدواریم روزی برسد که با جدایی دین از سیاست در حکومت بتوانیم قوانین انسانی وضع کنیم، کشور برابری حقوق زن و مرد و اقوام را به رسمیت بشناسد و بتوانیم در راه آزادی بیان و رفاه اجتماعی قدم برداریم. در حال حاضر ما از جامعه مطلوب انسانی و برابری زن و مرد خیلی فاصله داریم. همه این آرزوها فقط با رفتن جمهوری اسلامی محقق خواهد شد.

به نظر شما تک‌تک زنان در دستیابی به برابری جنسیتی چه نقشی دارند به‌ویژه در وضعیتی که در جوامع خشونت زنان علیه زنان را هم شاهد هستیم؟

خشونت زنان علیه زنان ناشی از فقر فرهنگی است. مادری که خود در فرهنگ مردسالاری رشد یافته و این فرهنگ را به کودک خود القا می‌کند درواقع در حال بازتولید این فرهنگ است. چرا مردسالاری در مردان ایرانی این‌قدر نهادینه شده است؟ نهادینه شدن مردسالاری در مردان از تربیت در خانواده نشئت می‌گیرد.

ما همیشه تحت قوانین دیکتاتوری و مردسالارانه زندگی کرده‌ایم درنتیجه نیاموخته‌ایم دموکراسی چیست و در همه این سال‌ها از روی ناآگاهی برخوردهایی مثل خشونت، حسادت و بدبینی را بازتولید کرده‌ایم. این‌ها دقیقاً از عقب‌افتادگی فکری سرچشمه می‌گیرد که خشونت زنان علیه زنان هم یکی از نمودهای آن است. یا در هندوستان زنی از سوی زنانِ خانواده همسر به آتش کشیده می‌شود فقط به خاطر بحث و اینکه جهیزیه کافی نداشته است؛ همه این‌ها از روی آگاهی است و باید با آن مقابله کرد. مقابله به این معنا که باید در جامعه کارهای فرهنگی انجام شود تا درنهایت فرهنگ‌سازی شود.

نقش قانون را در تحقق برابری جنسیتی چقدر مهم می‌دانید؟

مقابله با ناآگاهی که در پرسش قبلی به آن اشاره کردم در مورد این سؤال هم صادق است؛ به این معنا که قانون می‌تواند راهکاری مهم در تحقق فرهنگ‌سازی باشد. باید جایگاه زنان در قوانین به رسمیت شناخته شود. یک مثال بزنم؛ ظلم و خشونت مردان نسبت به زنان به دلیل نبود حمایت قانونی از زنان است درحالی‌که اگر قانونی باشد به‌مرور حساب کار دست مردان می‌آید و وقوع چنین خشونت‌هایی کمتر و کمتر خواهد شد درست مثل مجازاتی که در مورد نژادپرستی وجود دارد، همه می‌دانند در صورت توهین یا تعرض به یک نژاد دیگر، قانون با فرد خاطی برخورد خواهد کرد. به‌طورکلی خواسته‌های انسانی باید مطابق با قوانین حقوق بشر باشد. این خواسته‌ها و حقوق باید در همه جای دنیا و در سرزمین ما ایران هم حاکم شود و برای فرهنگ‌سازی آن‌ها باید تلاش شود. همه افراد باید در خانواده و جامعه‌ای تربیت شوند که حاصل به رسمیت شناخته شدن جایگاه برابر زن و مرد است.

اگر بخواهید به جوانان و تازه‌واردان به کانادا پیشنهاد یا توصیه‌ای کنید، آن چیست؟

توصیه من این است که افراد در فعالیت‌های سندیکای محل اشتغال خود شرکت کنند چراکه تجربه بسیار مثبتی است. من از سال ۱۹۹۱ نماینده سندیکای محل کارم بودم و در کمیته‌های زنان این سندیکا فعال بودم و بسیار از تجربه‌های دیگران آموختم و بهره‌مند شدم. حرف آخرم هم این است که باید کارها در مسیری باشد که زن بودن ارزش داشته باشد، فرزند آوردن برای اجتماع ارزش داشته باشد؛ تحقق این‌ها زمان‌بر است و بازهم تأکید می‌کنم برای همه این موارد باید برنامه‌ریزی کرد تا به‌مرور تبدیل به فرهنگ هر جامعه‌ای شود.

خانم شکرائی گرامی از وقتی‌که گذاشتید بسیار سپاسگزاریم. زندگی در جهانی همراه با آزادی، برابری، عدالت و صلح برای همه آرزو می‌کنیم.

ارسال نظرات