خبرنگار: سجاد صاحبانزند
نفیسه حقیقت جوان: من رسانههایی را میشناسم که اتفاقاً مثل ایندیپندنت در لندن مستقر هستند، با سرمایهگذاری دولت یا عوامل وابسته به دولت سعودی راهاندازی شدهاند و در نگاه اجمالی، کلیشهای و سرسری به نظر میآید تضعیف نظام و جایگاه جمهوری اسلامی را هدف گرفتهاند؛ اما اتفاقاً سیاست اصلی و نقشه راهشان به راه انداختن آتش جنگ یا حتی براندازی نرم نیست!
نفیسه حقیقتجوان یکی از روزنامهنگارانی است که علاوه بر سابقه سالها کار حرفهای، تحصیل در رشته روزنامهنگاری را هم در کارنامه دارد. او لیسانس مترجمی خبر را از دانشکده خبر و فوقلیسانس روزنامهنگاری بینالمللی را هم از همین مرکز تحصیلی معتبر دارد. خانم حقیقتجوان کار در عرصه مطبوعات را از سال 79 با روزنامه مشارکت آغاز کرد. او پس از توقیف فلهای روزنامههای دوم خردادی، مدتی از فعالیت مطبوعاتی فاصله گرفت و سپس از سال 81 دوباره وارد فضای کار روزنامهنگاری شد. پس از جریانهای سیاسی سال ۸۸، توقیف روزنامه اعتماد ملی و بسته شدن روزنامه «کلمه سبز» تصمیم گرفت تا بهعنوان خبرنگار آزاد به فعالیتهای رسانهای خود ادامه دهد. در طی این سالها او با خبرگزاری ایپنا، ایرانیوز، راه فیرزه، روزنامه پاس جوان، شرق، همشهری، اعتماد، دنیای اقتصاد، تهران امروز، اعتماد ملی، کلمه سبز و مجلات و نشریات متعدد دیگری همکاری داشته است. گفتوگوی زیر بهصورت کتبی با این روزنامهنگار انجام شده است.
این روزها رسانههای فارسیزبان خارج از کشور افزایش یافتهاند، رسانههایی با منابع مالی نامشخص یا گاهی منابع مالی تأمین شده توسط کشورهایی که دوست ایران نیستند. به نظر شما این افزایش را باید فرصت دانست یا تهدید؟ یعنی این رسانهها به چندصدایی رسانهای کمک میکنند یا نه؟
فارغ از اینکه کدام سیستم، نهاد یا کشوری با چه هدف و استراتژی تصمیم میگیرد بخش فارسیزبان یک رسانه را خارج از مرزهای کشورهای فارسیزبان تقویت کند؛ میتوان این اتفاق را به فال نیک گرفت و خوشبینانه فکر کرد. با این رویداد شرایط جهانیتری برای تبلیغ زبان و فرهنگ کشورهای فارسیزبان فراهم شده است. ضمن اینکه رسانههای برونمرزی برای کشورهایی چون ایران یا افغانستان، میتوانند امکان دسترسی به اخبار و اطلاعات دست اولتری را به زبان فارسی تقویت کنند.
از سوی دیگر باید این نکته را هم مدنظر داشت که منبع مالی یک رسانه، لزوماً تنها عامل مشخصکننده و تعیینکنندهی خطمشیها و سیاستهای خبری یک رسانه به شمار نمیآید اگرچه به هر حال فاکتور مهمی برای سوگیری رسانهای و خبری است.
به طوری که اشاره کردید آغاز به کار بخش فارسی ایندیپندنت، بهانه طرح این سؤالهاست؛ پس آیا اختلافنظرهای تاریخی با برخی از کشورها نظیر عربستان سعودی، شروع به کار بخش فارسی ایندیپندنت با سرمایهگذاری شرکت پژوهش و بازاریابی عربستان سعودی (SRMG) را برای شما اینقدر مهم جلوه داده است یا واقعاً دلایل پررنگتر دیگری هم وجود دارد؟ به هر حال این نخستین مرتبه نیست که رسانهای از قدرت و امکانات مالی مجموعههایی که دشمن جمهوری اسلامی بهحساب میآیند، توان راهاندازی یا ادامه فعالیت پیدا کردهاند.
به نظر من مهم است برای هرگونه قضاوتی تیم تحریریه خبر، جهتگیریهای سیاسی و اخلاقی آنها و توان حرفهایشان را بشناسیم. من رسانههایی را میشناسم که اتفاقاً مثل ایندیپندنت در لندن مستقر هستند، با سرمایهگذاری دولت یا عوامل وابسته به دولت سعودی راهاندازی شدهاند و در نگاه اجمالی، کلیشهای و سرسری به نظر میآید تضعیف نظام و جایگاه جمهوری اسلامی را هدف گرفتهاند؛ اما اتفاقاً سیاست اصلی و نقشه راهشان به راه انداختن آتش جنگ یا حتی براندازی نرم نیست! توضیح تفسیری این ادعا البته نیاز به ارائه نتایج بررسیهای متعدد و تحلیل متحواهای زیادی دارد که اینجا امکان آن را نداریم.
به هر حال اگر فکر میکنیم اتفاقی نظیر آغاز به کار بخش فارسی ایندیپندنت، با هدف خاصی جز اطلاعرسانی و روشنگری اذهان عمومی است، خوب! پس وظیفه ماست که بهعنوان روزنامهنگارانی که ادعای تعهد کاری و پایبندی به اصول اخلاقی داریم با تهیه و انتشار اخبار و اطلاعات درست و دقیق به مخاطبها کمک کنیم تا دسترسی آزاد و بدون فیلتری به اطلاعات داشته باشند.
چقدر میتوان به این رسانهها اعتماد خبری کرد؟ آیا آنها میتوانند اصل عدم جانبداری خبری را رعایت کنند؟
معتقدم مخاطب آنقدر هوشمند و آگاه است که بهراحتی میتواند بعد از چند بار پیگیری و دقت در آنچه بهعنوان خبر و گزارش و… به او عرضه میشود، تشخیص دهد که آیا رسانهای که او را هدف بمباران اطلاعاتی خود قرار داده، قابل اعتماد است یا خیر؟ جنس و محتوای اخبار میتواند زمینه اعتماد و اعتماد نداشتن مخاطب را فراهم کند و تأثیری را که صاحبان رسانه میخواهند روی مخاطبانشان بگذارند، تحقق ببخشد.
اگرچه نداشتن جانبداری و سوگیری یکی از اصول بینالمللی اخلاق حرفهای در روزنامهنگاری به شمار میآید اما رعایت و باقی ماندن در این چارچوب یکی از سختترین کارهایی است که یک روزنامهنگار هر روز عمرش با آن دست به گریبان است.
وظیفه روزنامهنگار است که متعهد به معیارهای عالی شرافت حرفهایاش اجازه ندهد تا تصمیمگیری و سوگیریهای رسانهای که برای آن کار میکند؛ او را به سمت مسیری خلاف اعتقادهای شخصی و حرفهایاش هدایت کند. به هر حال شرافت حرفهای مقولهای است که جلوی سوگیری اخبار را خواهد گرفت و به بیطرف بودن آنچه یک روزنامهنگار برای تولیدش تلاش میکند، کمک خواهد کرد؛ ولی اینکه تا چه اندازه چنین آرمانی واقعی میشود یا نه خود داستان دیگری دارد.
روزنامهنگاران ایرانی در مقیاس وسیع برای رسانههای دیگر کشورها کار میکنند. به نظر شما چرا ما شاهد چنین رویدادی هستیم؟
اگر منظورتان این است که ایران یکی از کشورهایی است که خبرنگار حرفهای تربیت میکند و بعد شاهد فعالیت این نیروها در رسانههای بینالمللی هستیم؛ باید بگویم که به هیچ عنوان با این ادعا موافق نیستم ضمن اینکه آن تعداد از روزنامهنگارانی که با رسانههای معتبر بینالمللی همکاری دارند اصولاً یا دانشآموخته و تربیت شده سیستم روزنامهنگاری ایران نیستند یا بخش عمده و قابل ملاحظهای از تجربهی حرفهایشان را در چارچوب فرصتها و سیستمهای آموزشی بیرون از ایران کسب کردهاند.
آنچه شما از آن بهعنوان مقیاس وسیع حضور خبرنگاران ایرانی در رسانههای دیگر کشورها یاد میکنید، در حقیقت حضور روزنامهنگاران ایرانی در بخش فارسیزبان تعداد محدودی رسانه است که بیرون از ایران در حال فعالیت هستند. تعداد قابل توجهی از این افراد هم اگر با سانسور و فیلتر و محدودیتهای حرفهای در داخل ایران مواجه نمیشدند و از امکان آزادی عمل و عقیده برخوردار بودند قطعاً به این سادگیها حاضر به همکاری و پذیرفتن شرایط آن رسانهها نمیشدند.
بهعنوان یک خبرنگار، چه چیزی برایت در اولویت است: قرار گرفتن در یک گروه یا جریان خاص (مثلاً اصلاحطلبی یا نقش اپوزیسیون) یا وفاداری به صداقت کار خبری؟
قطعاً هیچ روزنامهنگاری بهسادگی قلم و اندیشهاش را به منفعت و سود شخصی و جریان سیاسی خاصی نمیفروشد اما آنچه ممکن است خبرنگاری را به سمت قرار گرفتن در دایرهی یک گروه و جناح خاص قرار دهد، گاهی همسویی اندیشه و تفکر نیست بلکه جبر روزگار و نداشتن انتخاب دیگری است. برای شخص من وفادار به اصول اخلاق حرفهای از هر موضوع دیگری مهمتر است و اولویت اول و آخر کارم به شمار میآید.
آیا رسانههایی مانند ایران اینترنشال، ایندیپندنت، العربیه و وی.او.ای میتوانند بنیادیترین اصل روزنامهنگاری (اصل بیطرفی) را رعایت کنند؟
همانطور که گفتم رعایت بیطرفی اصلی است که هر رسانه و روزنامهنگاری موظف به رعایت آن است. اینکه یک رسانه یا یک خبرنگار نخواهد به این اصل پایبند باشد در حقیقت حرفهای بودن و صداقت گفتار و کردارش را زیر سؤال میبرد؛ در مورد رسانههایی که شما نام بردید هم به طور حتم رعایت اصل بیطرفی امکانپذیر است حتی اگر تأمینکنندههای مالی و مالکان آن رسانهها افرادی باشند که اعتقادی به اصل بیطرفی نداشته باشند.
نفیسه حقیقت جوان عزیز از شما سپاسگزاریم
ارسال نظرات